نمازگزاري در قاموس کتاب مقدس
قاموس کتاب مقدس، نماز را در مسيحيت چنين معنا مي کند: «مقصود از نماز، گفت و گو کردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتياجات و اظهار تشکر و امتنان براي الطاف و مراحم حق تعالي مي باشد.»(20) با اين حال، بسياري از مسيحيان معتقدند که چگونگي نظم و ترتيب و انجام عباداتي چون روزه و نماز به صورت اختياري توسط شخص به جا آورنده تعيين مي شود.(21) نماز «متفق عليه» نمازي است که حضرت مسيح به حواريون ياد داد.(22) در اين نماز وضعيت نمازگزار مهم نيست و فرقي ندارد که نمازگزار ايستاده يا نشسته باشد؛ در حال سجده يا رکوع و چشمانش بسته يا باز باشد.(23) البته مسيحيان در روز يکشنبه نماز ويژه همان روز را دارند.(24) گفتني است که در مسيحيت نيز، نمازي ارزشمند تلقي مي شود که همراه حضور قلب و انس باشد.(25)
از مجموع آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت که نماز در آيين مسيحيت نيز يک فريضه است؛ هرچند اختلاف ها و حتي تناقض هايي در کتاب مقدس ديده مي شود. براي مثال در بخشي از کتاب مقدس اصرار و تکرار در استجابت مؤثر است، (26) ولي در قسمتي ديگر از آن نهي شده و نماز و دعاي مختصر بدون تکرار را تأييد مي کند.(27)
نماز در ديگر اديان الهي نيز جايگاه خاصي داشته و ديگر پيامبران الهي نيز در مورد نماز احکام خاصي را تبيين کرده و آن را به پا داشته اند. از جمله اين پيامبران مي توان به اين بزرگان اشاره کرد: آدم،(28) نوح،(29) ادريس،(30) ابراهيم،(31) اسماعيل،(32) اسحاق(33) و يعقوب،(34)داوود،(35) سليمان،(36) يونس،(37) شعيب،(38) زکريا،(39) لقمان،(40) لوط،(41) ايوب،(42) خضر،(43) ذوالکفل،(44) صالح،(45) شيث،(46).

نمازگزاري در آيين مسيحيت
در شريعت عيسي عليه السلام برپايي نماز از واجبات مهمي است که خداوند، در همان آغاز تولد به ايشان توصيه کرد. اولين کلماتي که حضرت عيسي پس از تولد در جمع مردم حيرت زده بيان کرد، در مورد نماز بود. قرآن مي فرمايد: حضرت عيسي عليه السلام چنين گفت:
اني عبدالله آتاني الکتاب و جعلني نبياً و جعلني مبارکاً اين ما کنت و اوصاني بالصلاه و الزکاه مادمت حياً (مريم: 30)
من بنده خدا هستم. خداوند به من کتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است مرا مايه برکت قرار داد هرکجا که باشم و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرد.
قرآن در توصيف مريم عليها السلام - مادر حضرت عيسي عليه السلام - نيز پس از اين که او را به خاطر ايمان، تقوا و پاکدامني برگزيده زنان جهان نام مي نهد، خطاب به او مي فرمايد:
يا مريم اقنتي لربک و اسجدي و ارکعي مع الراکعين (آل عمران: 42)
اي مريم براي پروردگارت خضوع کن و سجده به جا بياور و با رکوع کنندگان رکوع کن.»
در روايات نيز بيان شده که حضرت عيسي عليه السلام در توصيه هاي شان به حواريون، از نماز به عنوان شرافتمندانه ترين عمل اخروي و بهترين ياري دهنده در فراز و نشيب هاي زندگي دنيوي ياد کرده است و در آن ياران خود را به پي گيري اين فريضه الهي فرمان داده اند.(19)
در مجموع از آيات و روايات اين گونه بر مي آيد که در مسيحيت نماز از دستورات ضروري و واجبات با اهميتي است که حضرت عيسي عليه السلام مردم را به برپايي آن تشويق کرده است.



نمازگزاري در آيين يهود
براي بررسي نماز در آيين يهود از سه منبع قرآن و روايات، تورات يا عهد عتيق و نويسندگان و مورخان صاحب نظر، مطالبي را نقل مي کنيم.
حضرت موسي عليه السلام از همان آغاز رسالتش از سوي خداوند، به برپايي نماز مأمور مي شود. وقتي حضرت موسي عليه السلام با همسرش از مدين عازم مصر مي شود و در تاريکي و ظلمت شب نوري را در کنار طور مشاهده مي کند و چون به سوي آن مي رود تا شعله اي را از آن برگيرد و به سوي خانواده اش بازگردد، ندا مي آيد که: «انني أنا الله لا اله الا أنا فاعبدني و اقم الصلوه لذکري؛ همانا من الله هستم و معبودي جز من نيست. پس مرا عبادت کن و نماز را براي ياد من به پادار...» (طه:14) اين آيه علاوه بر نمازگزاري بر انس و حضور قلب و نماز در آيين يهود دلالت دارد. در آيه شريفه خداوند از آن رو خطاب به موسي مي فرمايد: «نماز را براي ياد من به پا دار» که برپاداشتن نماز براي خدا با نماز بدون روح که همراه انس و حضور قلب نيست منافات دارد. اين آيه بر نمازگزاري همراه با انس، در آيين يهود دلالت دارد. در منابع معتبر و اصيل ديني يهود نيز بر اين موضوع تأکيد شده است.(6)
حضرت موسي عليه السلام در تداوم رسالت الهي خود با برادرش هارون عليه السلام به برپايي نماز امر مي شود. آيه شريفه مي فرمايد: «أوصينا الي موسي و أخيه... و اقيموا الصلاه؛ به موسي و برادرش وحي کرديم... و نماز بگذاريد.»(7) هم چنين در آيه 77سوره بقره ضمن اشاره به پيماني که از بني اسرائيل گرفته شده، نماز را به عنوان يکي از ارکان و مواد اين پيمان برشمرده است.
يهوديان نمازشان داراي مقدمات خاصي است؛ از جمله اين که در حال جنابت نمي توان نماز خواند و بدن و لباس بايد از هرگونه کثافت و پليدي پاک باشد و دست ها و صورت را بايد شسته و به سمت بيت المقدس، با خضوع و خشوع نماز را برپاداشت.(8) يهوديان براي نماز بايد طاهر باشند؛ يعني وضو بگيرند يا غسل کنند.(9) در آيين يهود نيز، مانند اسلام، نماز به صورت جماعت هم برپا مي شود.(10)
در روايات نيز به جايگاه ممتاز نماز در آيين يهود اشاره شده است. در برخي روايات از نماز به عنوان پيمان محکم(11) آيين يهود ياد مي شود. امام علي عليه السلام حضرت موسي عليه السلام را به خاطر نماز خواندن و گونه بر زمين نهادن به هنگام نماز به عنوان هم سخن با خود برمي گزيند(12) و در حديث ديگر، از مباهات خداوند نزد فرشتگان به واسطه نمازگزاري در آيين يهود سخن به ميان آمده است.(13) از مجموع اين روايات مي توان دريافت که نماز يکي از فرمان هايي بوده است که از سوي خداوند بر حضرت موسي عليه السلام و قومش ابلاغ شده است.
در کتاب مقدس يهود در مورد اصل وجوب(14) اهميت نماز و دعا، (15) چگونگي برپايي نماز، (16) و مکان(17) و زمان نماز(18) مطالبي بيان شده است.



نمازگزاري در آيين زرتشت
نماز يکي از ارکان مهم آيين زرتشت است و زرتشتيان در راه دين داري و رسيدن به کمال به برپايي نماز امر شده اند. نماز زرتشتيان بسيار شبيه نماز مسلمانان بوده است که در پنج نوبت بايد همراه با دعاهاي مخصوص ادا مي شد. هم چنين مقدماتي براي انجام اين مراسم عبادي دارند که به مقدمات نماز در اسلام بي شباهت نيست. در کتاب ديانت زرتشتي آمده است: «زرتشتي ها هر 24ساعت را به 5 دوره يا گاه تقسيم مي کنند و آداب مذهبي تابع اين «پنج گاه» است. بر هر زرتشتي مومن فرض است که در هر يک از پنج دوره ادعيه و مناجات هاي خاص بخواند.(1) جان ناس در تاريخ جامع اديان خود مي گويد: افراد زرتشتي در هر وقت روز بخواهند مي توانند به تنهايي به درون آتشکده بروند و قبل از ورود به معبد دست و روي خود را با آب شسته...»(2)
سرگرد لورنگ که خود يک زرتشتي است شرايطي را براي نماز زرتشتيان ذکر مي کند که بي شباهت به مقدمات نماز در اسلام نيست که عبارت اند از:
1. پاک بودن تن از هرگونه کثافت و نجاست؛
2. پاک بودن لباس از هرگونه پليدي؛
3. شستن دست و صورت که همان وضو باشد؛
4. پاک بودن جاي نماز از هرگونه پليدي و فساد؛
5. غصبي نبودن محل نماز.(3)
شباهت عجيب تر اين که در صورت نبودن آب به جاي وضو، بايد تيمم کنند.
در بخش هاي مختلف اوستا پيروان زرتشت بر انجام نماز ترغيب و تشويق شده اند.(4) البته نه نمازي که فاقد روح و انس قلب باشد.(5)


نماز در شریعت عیسی(ع)

در اين شريعت، نماز به شيوه خاصى كه در اسلام وجوددارد مطرح نيست بلكه بجاى نماز، دعاهاى التجا آميز در برابر خداوند تبيين شده است، بدين صورت كه فرد بايد ابتدا خود را تطهير نموده و روى زانو بنشيند و حاجات خود را با حالت مخصوص و آداب ويژه از خداوند بخواهد چون آنان معتقدند كه خداوند در جاى خاصى حضور نداشته بلكه در همه مكانها حاضر است و در هر زمانى با بندهاش ارتباط دارد بنابر اين مىتوان از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و از مغرب تا نيمه شب با خداوند ارتباط برقرار نمود امّا روز را بايد براى امور مادى مشغول بود و اگر كسى در روز دست از كار بكشد و مشغول دعا و بيان حاجات خويش با خدا گردد جز اينكه از حيث مادى بر او زيانى وارد شود نفعى نمىبرد. شرايطى كه براى اجابت دعا مطرح كردهاند تقريباً شبيه همان مقدمات و شرايطى است كه ما در ادعيه و عبادات خويش داريم مثل خلوص در دعا، اميد به خدا و پيدايش نيروى معنوى در كارهاى روزانه(1).

امروزه مسيحيّت با گروههاى متعدد كه به چشم مىخورند تقريباً در اين زمينه توافق دارند يعنى همه گروهها و دستجات مسيحى اعم از كاتوليك يا پروتستان يا لبيرال و يا محافظه كار در مسائل اعتقادى و اعمال عبادى موارد مشتركى را دارا مىباشند. شعائر مذهبى و آداب دينى غالباً در مكانهاى مشخص چون كليساها انجام مىگيرد و در روزهاى خاصى هم برگزار مىگردد(1). اين هم نوعى انحراف است كه بر اثر گذشت زمان در ديانت مسيحيت پيدا شد.               .1 ـ تاريخ اديان جهان، ج3 ص346.


نماز در اسلام

درباره جايگاه نماز در دين مبين اسلام قبلاً مطالبى را بيان داشتهايم و ليكن در اين بخش چون از نماز و عبادت در برخى از اديان الهى و مكاتب بشرى سخن گفتهايم. چند جملهاى را به مناسبت موضوع بيان مىداريم. در دين اسلام كه كاملترين اديان الهى است و دينى است جاودانه و جهانى، نماز سرلوحه همه عبادتهاست و آن را ستون دين دانستهاند. اين عمل شبانه روز پنج بار بر هر مسلمانى واجب و لازم است و بايد به وقتش آن را انجام دهند چون ترك آن بزرگترين گناه و معصيت به حساب مىآيد. عقيده مسلمانان بر اين است كه نماز انسان را از هرگونه كارهاى زشت و ناپسند دور ساخته و مانع عظيمى در مقابل همه ظلمها و بىعدالتىها و رذايل پَست اخلاقى است. انسانى كه مسلمان است و اهل نماز باشد دروغ نمىگويد، حقوق ديگران را زير پا نمىگذارد، در امانت ديگران خيانت روا نمىدارد، بدنبال كسب حرام نمىرود، به همنوعان اذيّت و آزار نمىرساند.

مسلمان نمازگزار غيبت ديگران نمىكند، تهمت و افتراء نمىزند، كلمات زشت و قبيح بكار نمىبرد. فحاشى به برادران دينى حتى به همنوعانى كه مسلمان نيستند نمىكند. در محاكم قضايى شهادت دروغ نمىدهد. به بينوايان و محرومان تا آنجا كه توان و قدرت داشته باشد كمك مادى و معنوى مىنمايد. در برخورد با ديگران متعادل است. طورى رفتار نمىكند كه موجب تحقير ديگران گردد كبر و غرور را جزء شخصيت خود ندانسته بلكه مقام كبرايى را از آن پروردگار خويش مىداند. خلاصه اينكه نمازهاى واجب پنجگانه چنان براى يك مسلمان اثر بخش است كه مىتواند همه اوصاف و اخلاق انسانى را در او ايجاد و تمام صفات زشت را از او دور سازد.



نماز در شریعت حضرت موسی(ع)

پيروان واقعى حضرت موسى كه امروزه ما آنان را بعنوان يهود مىشناسيم داراى تعاليم و احكامى مىباشند كه از پيامبر خود فراگرفتهاند. آنان كه تابع واقعى و حقيقى دين موسى(عليه السلام) باشند به اين فرامين و احكام مقيدند هر چند كه امروزه شايد بسيارى از ايشان به آن دستورات پشت پا زده باشند و ليكن تعاليم و دستورات دينى در متون دينىشان موجود و مورخين نيز از پيروان اين دين درگذشته مسائلى را نقل كردهاند. يكى از تعاليم و احكام عبادى آنها، نماز است. در دين يهود وارد شده است كه شبانه روز سه نماز بر آنان واجب است كه عبارتند از: 1 ـ وقت نماز صبحگاه قبل از طلوع آفتاب (طلوع فجر) است تا تقريباً هشت يا نه صبح.

2 ـ وقت نماز نيمروز پاسى از ظهر گذشته است تا غروب آفتاب.

3 ـ وقت نماز شامگاه از غروب آفتاب است تا ساعت دوازده شب (نيمه شب) و بعضى از شبها از ساعت 3 بعد از نيمه شب تا طلوع آفتاب مناجات مىخوانند.


نماز در کیش زرتشت

در آئين زرتشت براى هر شبانه روز پنج وقت نماز و عبادت درنظر گرفته شد كه آن پنج وقت عبارتند از: 1 ـ هاون گاه (havangah) كه از برآمدن خورشيد است تا نيمروز (ظهر). 2 ـ ريپت وين گاه (repithwingah) از هنگام ظهر است تا سه ساعت بعد از نيمروز. 3 ـ ازيرينگاه (oziringah) از ساعت سه بعد از ظهر تا اوّل شب و پيدا شدن ستاره. 4 ـ ايويس روتريم گاه (aiwisruthrimgah) از اوّل شب تا نيمه شب. 5 ـ اشهين گاه (ushinhingah) از نيمه شب است تا بر آمدن خورشيد.

هر يك از اين اوقات پنجگانه به اسم يكى از فرشتگان اختصاص دارد كه اسامى آنها آمده و لفظگاه در آخر هر يك به معنى وقت مىباشد.


نماز قبل از مبعوث شدن حضرت محمد(ص)

قبل از آنکه حضرت محمد صلي الله عليه و آله به رسالت مبعوث شوند ، نماز در آئين حضرت عيسي (ع) هم وجود داشته چراکه قرآن از زبان عيسي (ع) چنين نقل مي کند : " و اوصاني بالصلوة " خداوند مرا به نماز سفارش کرده است (مريم /31 )

 

و قبل از آن نيز در دين موسي (ع) نماز بوده است چراکه خداوند به موسي چنين خطاب مي کند : " اقم الصلوه لذکري " (طه/14)  و قبل از موسي ، در زمان حضرت شعيب نيز نماز به عنوان يکي از عبادات وجود داشته است چراکه در قرآن چنين آمده : " يا شعيب اَ صلواتک تامرک " (هود/87) و قبل از همه آنها ، در دين ابراهيم (ع) نيز بوده چراکه او از خداوند براي خود و ذريه اش توفيق اقامه نماز را مي خواهد : " رب اجعلني مقيم الصلوه و من ذريتي " (ابراهيم/40)
 

 

 

و اين هم کلامي از لقمان است که به فرزند خود چنين مي گويد:

 

 

 

 

" يا بني اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر" (لقمان/ 17)

 

 

پسر من نماز را بپادار و امر به معروف و نهي از منکر کن.


نماز در کیش صابئين

 

 

يکي از ادياني که نامش در قرآن آمده « صابئين » است که به حضرت يحيي گرايشي خاص دارند ضمناَ براي ستارگان تاثيري قائلند و نماز و مراسم ويژه اي دارند که هنوز گروهي از آنان در خوزستان هستند .

 

 

اين فرقه رهبري بسيار دانشمند ولي مغرور داشتند که بارها با امام رضا عليه السلام گفتگو کرد ولي زير بار نمي رفت .

 

 

 

 

در يکي از جلسات امام رضا عليه السلام استدلالي کرد که او تسليم شد و گفت :

 

 

 

 

« اَلْانَ لانَ قَلْبي » حالا روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذيرم که ناگهان صداي اذان بلند شد . امام رضا عليه السلام جلسه را ترک کرد ، مردم گفتند فرصت حساسي است و شايد بعدا چنين فرصتي پيش نيايد امام فرمود :

 

 

 

 

اول نماز ! ، و او که اين تعهد را از امام ديد علاقه اش بيشتر شد . امام بعد از نماز گفتگويش را با او ادامه داد و او در نهايت ايمان آورد .

 

 

 

 

بئين » است که به حضرت يحيي گرايشي خاص دارند ضمناَ براي ستارگان تاثيري قائلند و نماز و مراسم ويژه اي دارند که هنوز گروهي از آنان در خوزستان هستند .

 

 

 

 

اين فرقه رهبري بسيار دانشمند ولي مغرور داشتند که بارها با امام رضا عليه السلام گفتگو کرد ولي زير بار نمي رفت .

 

 

 

 

در يکي از جلسات امام رضا عليه السلام استدلالي کرد که او تسليم شد و گفت :

 

 

 

 

« اَلْانَ لانَ قَلْبي » حالا روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذيرم که ناگهان صداي اذان بلند شد . امام رضا عليه السلام جلسه را ترک کرد ، مردم گفتند فرصت حساسي است و شايد بعدا چنين فرصتي پيش نيايد امام فرمود :

 

 

 

 

اول نماز ! ، و او که اين تعهد را از امام ديد علاقه اش بيشتر شد . امام بعد از نماز گفتگويش را با او ادامه داد و او در نهايت ايمان آورد .

 

 

 


پیش فرض نماز درديگر اديان

يكى از چيزهايى كه همه پيامبران الهى به آن دعوت مى كردند «پرستش خداوند» است. قرآن كريم از زبان پيامبران نقل مى كند كه به امّت هايشان مى گفتند: (اعبدوا الله);خدا را پرستش كنيد (مائده، آيه72 و 117; اعراف، آيه59 و 65 و 73 و 85; هود، آيه50 و 61 و 84 و...). اصل عبادت و پرستش خداوند در همه شريعت هاى الهى وجود داشته، ولى شكل و كيفيت آن متفاوت بود.
از قرآن كريم استفاده مى شود كه نماز در امّت هاى پيشين هم بوده است; همه پيامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم نماز مى خواندند،اما از چگونگى آن اطلاع دقيقى در دست نيست. خداوند متعال خطاب به حضرت موسى(عليه السلام)مى فرمايد: (إنّنى أنا اللَّه لآ إلـهَ إلاّ أنا فاعبدنى و أقم الصّلوة لذكرى)[1]; من «الله» هستم، معبودى جز من نيست; مرا بپرست و نماز را براى ياد من بر پادار.
هم چنين قرآن كريم به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام) مى فرمايد: (و جعلنِى مبارَكًا أينَ ما كُنتُ و أوصَنى بالصّلوة و الزَّكوة مادُمتُ حيًّا)[2];و مرا وجودى پر بركت قرار داده، در هر كجا باشم و ]خداوند[ مرا به نماز و زكات توصيه كرده مادامى كه زنده ام.
از اين آيات شريف روشن مى شود كه نماز در مكتب دو پيامبر بزرگ الهى ـ موسى و عيسى(عليهما السلام) ـ وجود داشته همان گونه كه در مكتب ديگر پيامبران بوده است، چنان كه درباره حضرت شعيب(عليه السلام) آمده است: (قالوا يـشعيب أصلوتكَ تأمرك أن نَّترك ما يعبد ءابآؤنآ)[3]; گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك كنيم... . و نيز از زبان حضرت اسماعيل، مى فرمايد: (وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا)[4];او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
بنابراين هيچ شريعت و دينى، از نماز جدا نبوده، گرچه صورت ظاهرى آن، تفاوت داشته است. زرتشتيان، پنج نماز دارند كه در هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اوّل شب و هنگام خواب، بپا مى دارند.[5] يهوديان در ساعت سوم و ششم و نهم روز و اوّل و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهايى دارند[6].مسيحيان، روز يك شنبه و برخى روز شنبه در كليسا جلسه دعاى دسته جمعى تشكيل مى دهند.
اما بايد توجه داشت كه آنچه امروزه، پيروان حضرت موسى(عليه السلام)(يهوديان) و پيروان حضرت عيسى(عليه السلام)(مسيحيان) به عنوان نيايش در كليسا و كنيسه به جاى مى آورند، با مناسكى كه به وسيله اين پيامبران الهى آورده شده بود، بسيار متفاوت است، زيرا آيين و كتاب هاى آسمانى اين دو پيامبر الهى دچار تحريف و دست خوش انحرافات پيروان آنها شده است.[7] در واقع نماز فعلى يهوديان و مسيحيان به دعا، نزديك تر است تا به مجموعه اى از اعمال.
از اين رو كيفيت و كميت نماز در شريعت اسلام با شرايع پيشين متفاوت است، لكن در بيشتر آن آيين ها، سجده جزئى از اين عبادت محسوب مى شود.
علاوه بر تشريع نماز در اديان الهى، بت پرستان نيز در برابر بت هايشان، وِردهايى مى خوانده اند.[8] اعراب جاهلى هم در مقابل كعبه مى ايستادند و باكف زدن و صوت كشيدن اظهار عبادت مى كردند: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَآءً وَتَصْدِيَةً)[9]و[10] و نماز و دعاى آنان نزد آن خانه جز سوت كشيدن و كف زدن نيست.

[1]. طه،آيه14.

[2]. مريم،آيه31.

[3]. هود،آيه87.

[4]. مريم،آيه55.

[5]. محمدخزائلى، همان، ص40.

[6]. ر.ك: محمدخزائلى، همان، ص40.

[7]. ر.ك: آيت الله مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 163 و 164.

[8]. راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص491.

[9]. انفال،آيه35.

[10]. عزيزالله محمدى، نماز معراج خاكيان، ص 16 ـ 18.
يكى از چيزهايى كه همه پيامبران الهى به آن دعوت مى كردند «پرستش خداوند» است. قرآن كريم از زبان پيامبران نقل مى كند كه به امّت هايشان مى گفتند: (اعبدوا الله);خدا را پرستش كنيد (مائده، آيه72 و 117; اعراف، آيه59 و 65 و 73 و 85; هود، آيه50 و 61 و 84 و...). اصل عبادت و پرستش خداوند در همه شريعت هاى الهى وجود داشته، ولى شكل و كيفيت آن متفاوت بود.
از قرآن كريم استفاده مى شود كه نماز در امّت هاى پيشين هم بوده است; همه پيامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم نماز مى خواندند،اما از چگونگى آن اطلاع دقيقى در دست نيست. خداوند متعال خطاب به حضرت موسى(عليه السلام)مى فرمايد: (إنّنى أنا اللَّه لآ إلـهَ إلاّ أنا فاعبدنى و أقم الصّلوة لذكرى)[1]; من «الله» هستم، معبودى جز من نيست; مرا بپرست و نماز را براى ياد من بر پادار.
هم چنين قرآن كريم به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام) مى فرمايد: (و جعلنِى مبارَكًا أينَ ما كُنتُ و أوصَنى بالصّلوة و الزَّكوة مادُمتُ حيًّا)[2];و مرا وجودى پر بركت قرار داده، در هر كجا باشم و ]خداوند[ مرا به نماز و زكات توصيه كرده مادامى كه زنده ام.
از اين آيات شريف روشن مى شود كه نماز در مكتب دو پيامبر بزرگ الهى ـ موسى و عيسى(عليهما السلام) ـ وجود داشته همان گونه كه در مكتب ديگر پيامبران بوده است، چنان كه درباره حضرت شعيب(عليه السلام) آمده است: (قالوا يـشعيب أصلوتكَ تأمرك أن نَّترك ما يعبد ءابآؤنآ)[3]; گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك كنيم... . و نيز از زبان حضرت اسماعيل، مى فرمايد: (وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا)[4];او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
بنابراين هيچ شريعت و دينى، از نماز جدا نبوده، گرچه صورت ظاهرى آن، تفاوت داشته است. زرتشتيان، پنج نماز دارند كه در هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اوّل شب و هنگام خواب، بپا مى دارند.[5] يهوديان در ساعت سوم و ششم و نهم روز و اوّل و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهايى دارند[6].مسيحيان، روز يك شنبه و برخى روز شنبه در كليسا جلسه دعاى دسته جمعى تشكيل مى دهند.
اما بايد توجه داشت كه آنچه امروزه، پيروان حضرت موسى(عليه السلام)(يهوديان) و پيروان حضرت عيسى(عليه السلام)(مسيحيان) به عنوان نيايش در كليسا و كنيسه به جاى مى آورند، با مناسكى كه به وسيله اين پيامبران الهى آورده شده بود، بسيار متفاوت است، زيرا آيين و كتاب هاى آسمانى اين دو پيامبر الهى دچار تحريف و دست خوش انحرافات پيروان آنها شده است.[7] در واقع نماز فعلى يهوديان و مسيحيان به دعا، نزديك تر است تا به مجموعه اى از اعمال.
از اين رو كيفيت و كميت نماز در شريعت اسلام با شرايع پيشين متفاوت است، لكن در بيشتر آن آيين ها، سجده جزئى از اين عبادت محسوب مى شود.
علاوه بر تشريع نماز در اديان الهى، بت پرستان نيز در برابر بت هايشان، وِردهايى مى خوانده اند.[8] اعراب جاهلى هم در مقابل كعبه مى ايستادند و باكف زدن و صوت كشيدن اظهار عبادت مى كردند: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَآءً وَتَصْدِيَةً)[9]و[10] و نماز و دعاى آنان نزد آن خانه جز سوت كشيدن و كف زدن نيست.

[1]. طه،آيه14.

[2]. مريم،آيه31.

[3]. هود،آيه87.

[4]. مريم،آيه55.

[5]. محمدخزائلى، همان، ص40.

[6]. ر.ك: محمدخزائلى، همان، ص40.

[7]. ر.ك: آيت الله مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 163 و 164.

[8]. راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص491.

[9]. انفال،آيه35.

[10]. عزيزالله محمدى، نماز معراج خاكيان، ص 16 ـ 18.

نماز در دین مسیحیت

در کتاب مدارج مقدماتی دعا چنین می گوید: بعضی اوقات مجبور نیستیم که خود را برای دعا حاضر کنیم بلکه در نهایت اشتیاق باید به خدا توجه نموده، حتی اگر با لکنت زبان و آرزوها و افکار پیچیده هم باشد دعا می کنیم و این دعا اگر از محبت دیگران یا شادی احتیاج و یا اندوه هم ناشی شده باشد، راز و نیاز حقیقی با خداوند است و قیامت اجابت را دارد شاید مقدسین هم پیوسته به این نحو دعا می کنند و مانند دلباختگان  با کمک الفاظ و یا بدون آنکه به راز و نیاز پرداخته قانع گردند.
دستورالعمل دعا: جرج اس استورات در کتاب مدارج دعا می گوید: هنگامی که وقت دراز یا کوتاهی برای دعا معین کردیم و خواستیم که به وسیله پیروی از اعمال و اصول مخصوصی، فورا وارد مرحله ی راز و نیاز با خدا گردیم عقل سلیم شش عمل طبیعی را پیشنهاد می کند که ترک یکی از آن ها از ارزش دعا می کاهد
در زیر معمول ترین دعاهایی که مسیحیان ضمن زانو زدن در برابر خداوند می خوانند و از او درخواست نیازهای خود و دوستانشان را می نمایند می خوانیم. ای خدای قادر مطلق، ای پادشاه منجی، من تشکرات خود را برای استراحت شب و برای این روزی که تازه وارد آن شده ام به تو تقدیم می دارم. امیدوارم که برکت خود را بر آن نازل فرمایی. اکنون افکار و الفاظ و اعمال و امتحانات و هرگونه بلایی را که ممکن است بیاید به حضور تو تقدیم می کنم تا تو آن را بر وفق اراده ی مقدس خود به کار بندی و تمنای من این است که تمام این روز به تو تعلق می گیرد به اسم عیسی مسیح. آمین من ایمان دارم به خدای پدر، قادر مطلق، خالق آسمان و زمین و به پسریگانه ای او خداوند ما عیسی مسیح، و من ایمان دارم به روح القدس و به کلیسای مقدس جامع و به شرکت مقدسین و به آمرزش گناهان و به قیامت ابدان و به حیات جاویدان آمین.
البته مسیحیان روزهای یکشنبه (روز مقدس در آیین مسیحی به دلیل اینکه روز يکشنبه را شروع آفرینش می دانند) در کلیسا دور هم جمع می شوند و با آرامش و وقار خاصی به صورت دسته جمعی دعا می خوانند. ۱- فراموش کردن منافع و کارها و ضایعات گوناگون ۲- احترام به خدا و مودب بودن در حضور او ۳- تفکر درباره ی اموری که می خواهیم به حضور او تقدیم کنیم. ۴- اظهار نمودن آن امور با خشوع و خضوع ۵- پذیرفتن اجابت دعا ۶- خاتمه ای که با وقار همراه باشد.چه مدت دعای ما طول می کشد پنج دقیقه یا پنج ساعت تنها مستلزم این است که این شش عمل انجام شود. شکی نیست که ما خود دعا و وقت آن را تعیین می کنیم پس هر وقت و مطالب به هرگونه که باشد باید با وقار شروع شود و با وقار خاتمه یابد.


 

نماز (تفيلا) در آيين يهود

Pray نماز

در تورات مقدس (دواریم – تثنیه، فصل 11، یه 13) آمده است: «خدی خالقتان را دوست بدارید و او را با تمام قلبتان پرستش و بندگی نمیید.» علمی یهود عبارت پرستش و بندگی از طریق قلب را همان دعا و نماز به درگاه خالق تعبیر نموده اند.

اساس عبادت یهود را در گذشته تا حدود 2000 سال پیش مراسم تقدیم قربانی ها تشكیل می داد و دعی لفظی در كنار آن قرار می گرفت. اما پس از ویرانی معبد مقدس یهودیان در بیت المقدس در سال 68 میلادی، به علت توقف مراسم تقدیم قربانی، اصل عبادت یهود بر نماز و دعاهی كلامی قرار گرفت و با گذشت زمان یین و متن نمازها شكل مدون امروزی را به خود گرفت.





تاريخ : چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:رکوع ,اسرار نماز,آداب نماز ,فلسفه نماز , | 18:15 | نویسنده : غلامرضا یگانه

رکوع

 


رکوع رکن است اگر حتی سهواً هم کم یا زیاد شود نماز را باطل می کند(ظ) در «عظیم» باید زبان به سقف دهان بخورد و (ضا) در «مغضوب» باید یه دندان های کنار دهان برخورد کند اگر صدایشان شبیه هم باشد اشکالی ندارد مهم این است از کجای دهان خارج می شود.
قیام قبل از رکوع یعنی حالتی که ایستاده ایم و احساس منت داریم خم شویم و احساس کوچکی کنیم و بگوییم پروردگار من منزه و دور است ازعیوب و مبراست از نقایص.
ما در عالم ذر بودیم که خدا از ما پیمان گرفت. «الست بربکم» یعنی خدا بر ربوبیت پیمان گرفت. رب یعنی پرونده. ما در عالم پیشین شایه و شبح بودیم عالم اشبح عقلی بودیم مجرد مجرد. آمدیم در عالم ذر اندکی پایین تر آمدیم یک کم مادی شدیم و بعد آمدیم اینجا مادی مادی از اینجا هم باز می رویم در قوس صعود همین راه را طی می کنیم.
رکوع اشاره است به عالم ذر «الست بربکم» و ما گفتیم بلی و اینجا تکرار می کنیم پروردگار عظیم من و من از گردن فرازی پایین آمدم. رکوع نصف کردن شخصیت های ماست. در رکوع نمی از خودمان را از دست می دهیم و خدا را بزرگ می بینیم.
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرقدر بنده تواضعش بیشتر باشد خدا نور عظمت و بزرگی خود را بر او بیشتر می تاباند.

 


 

اسرار نماز3


 

فلسفه یک کار یعنی توجیه مادی و علمی آن کار اما در اسرار و فلسفه نماز دنبال توجیهات مادی نیستیم. جایگاه نماز در دین است. دین مجموعه جهان فیزیک و متافیزیک را در نظر می گیرد و ما را با هدفی که در این مجموعه دارد راهنمایی می کند. این کار دین است. دین ما را به هدف هدایت می کند. فلسفه و اسرارنماز یعنی فلسفه و محرکی که انسان را به هدف نزدیک م یکند و هدف به کمال رسیدن و به سوی کمال رفتن است.
فلسفه خمس و زکات این نیست که همه مردم مساوی شوند در مال، و اگر خدا می خواست به همه یکسان مال می داد. مسلم یعنی تسلیم حق ام. مسلمان کسی است که مسلمانهای دیگر از دست و زبانش در امان باشند.


اسرار نماز 2  

 

در دین، فیزیک مقدمه و سکوی پرتاپ عالم متافیزیک است. هدف ما در دنیا این است که در عالم آخرت به ملاقات و دیدار یار محبوب برسیم.
فرق نماز با دیگر اعمال این است که در نماز جسم و روح هر دوعبادت می کنند. ما باید دنبال فلسفه همه عبادات باشیم نه با تفکر زمینی و خاکی. فلسفه وضو و غسل و دیگر اعمال را می توان در دعاهای آن ها جستجو کرد. تمام فلسفه عبادات این است که ریشه عبادات و بندگی و اینکه سرمان را به عرش ببریم. دنیا سکوی پرواز به عالم بالاست. نیت در تمام عبادات لازم است یعنی اینکه به وسیله اعمال با خدا دوستو نزدیک شویم. نیت از دل برمی خیزد. هنگام نیت، قصد قربت با دل پاک و سالم نیت کنیم که متاع آخرت است.


اسرار نماز 1

 

ستر عورت یعنی پوشاندن عارها و سرمگاه های بدن از نظر ظاهری این نکته یادمان باشد همیشه کارهای ظاهری در عبادات عناوین متافیزیکی و روحانی اند. پوشاندن بدن در نماز به معنی پوشاندن گناهان و معایب خود و دیگران است. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هنگامی که لباست را برای نماز می پوشی به یاد آور که خداوند گناهان تو را به رحمتش پوشانده است. سر پوشاندن عورت د رنماز این است که عورت باطنی را مستور کنیم و عیوب مردم را بپوشانیم و آبرو نریزیم.
باید در جایی نماز خواند که پاک شده باشد. فکر کنیم در مقابل ملک المک و پادشاه پادشاهان ایستاده ایم و با نجوا و تضرع تمام دردهایمان را پیش او بیاوریم تا او به چشم رأفت و رحمت بنگرد پس جاهایی نماز بخوانیم که مورد ریزش باران رحمت و در وزش نسیم های الهی باشیم. مانند زیر آسمان، مساجد، حرم های مطهر و....
ما رو به قبله نماز می خوانیم برای اینکه یاد بگیریم چهره باطن ما کجا باشد. خدا همه جا هست و حبس در کعبه نیست ما رو به قبله می ایستیم که هم صورت ظاهری و جهت فیزیکی ما و هم قلب و فکر ما به طرف خدا باشد.



شرایط پذیرش نماز:


1. حضور قلب: یعنی آدم در دلش بداند با چه کسی صحبت می کند. 2. تفهم: یعنی معنای آیات یکه در نماز می خواند را فکر کند و توجه داشته باشد. 3. تعظیم: یعنی عظیم و بزرگ شمردن خدا و کوچک و حقیر دانستن خودمان. 4. هیبت یا خوف: یعنی خوف و ترس از خدای قاضی عادل، ترس از اعمالمان که اگر حتی خدا با عدالت با ما رفتار کند وضعمان خیلی خراب است. 5. رجا و امید: یعنی خوف و امید باید به یک اندازه باشد رجا از لطف عام، کرم عام و رحمانیت خدا است و باید تعادل بین خوف و رجا باشد. 6. حیا: یعنی آدم تقصیراتش را به یاد آورد و از گناهان خود شرمسار باشد.


تباه کردن نماز

 

 

 

معنی شفاعت در این هرم و مخروط هستی این است که خداوند در رأس مخروط و سپس ائمه در و سط قرار داده شده اند و بعد از آن ها در حد بسیار پایین تر در قاعده مخروط مردم معمولی هستند. خدا یک سری واسطه ها را انتخاب کرده و فرموده است اگر با من کاری داشتید با این واسطه ها می توانید به من مراجعه کنید. این شفاعت است. فرق ما با بت پرستان در این است که ائمه ما از بالا معرفی شده اند ول یبت ها از بالا معرفی نشده اند و نهی هم شده اند.
شفا عت یعنی جفت کردن. اگر نماز و دعایمان را با ائمه جفت کنیم و به واسطه آن ها به پیش رویم کارمان و دعایمان زودتر مستجاب می شود و امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: کسی که نماز را سبک بشمارد هرگز با نماز ما جفت نمی شود.



نماز اول وقت  

 

پیامبر (ص) فرمودند: فاصله بین ایمان و کفر یک چیز است،نماز نخواندن. هر اشتباهی هم که می کنیم نماز را ترک نکنیم.
به پیامبر (ص) گفتند: فلانی پشت سر مشا نماز می خواند و بعد می رود مرتکب فحشا می شود. پیامبر فرمودند: اگر نماز می خواند آن نماز یک روزی نجاتش می دهد. چند روز بعد آن جوان آمد و توبه کرد.
اگر کسی اشتباهات دیگر داشته باشد فاسق است ولی نماز را عمداً ترک کند کافر است و بین کافر و فاسق خیلی فرق است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند چرا به کسی که نماز را ترک کرده است کافر می گویند و به فردی که مرتکب فحشا شده کافر نمی گویند؟ آن حضرت فرمودند: وقتی افرادی مرتکب فحشا می شوند نیروی شهوت بر آن ها غلبه کرده است آن ها فاس و گناهکارند. اما کسی که نماز را ترک می کند از روی غلبه شهوت، نماز را ترک نمی کند بلکه نماز را سبک می شمارد و در ترک لذت و غلبه شهوت نیست پس به این دلیل کافر است.


 

آداب باطنی نماز

  

در همه عبادات حالات فیزیکی و مادی و جسمی همیشه نماد مسائل متافیزیکی و معنوی و روحانی است. علتش این است که ما انسان ها جسم، ماده و چیزی که به چشممان بیاید قبول داریم لذا خداوند مسائل معنوی و روحانی را دق الب عنوان های مادی و فیزیکی بیان کرده تا این عنوان های فیزیکی نمادی برای مطالب متافیزیکی باشند. اینها به اصطلاح اسرار نماز است.
نماز اتصال و پیوند روحانی عبد با خالق است حقیقت نماز فراموشی دنیاست و پرواز روح و روان به سوی عالم ملکوت است.


آداب نماز  

 

آداب نماز این است که انسان هنگام ایستادن در مقابل خدا حال ذلت داشته باشد. مستحب است در نماز چشم را به پایین انداخته و به حالت خجالت به مهر نگاه کنیم. من از خاکم روباره به خاک می روم. سر را قدری کج کنیم و آهسته نماز بخوانیم. با حالت خضوع و خشوع و بدنی بدون حرکت به درگاه خدا برویم.
نماز طلب وصال به سوی خدا از جانب عبد است یعنی ما می گوییم می رویم به وصال دوست.


تأویل و تفسیر  

مستحب است انسان در رکوع گردنش را کشیده نگه دارد. حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: تأویل رکوع و کشیدن گردن این است که : خدایا من به تو ایمان آوردم ولوئ به خاطر کارهایی که کرده ام مرا گردن بزنی و تأویل این که از رکوع بلند می شویم و می گوییم « سمع الله لمن حمده» اینست که می گوییم: خدایا تو می شنوی. خدایی که صدای مرا می شنود و مرا از عدم به وجود آورده شکر می کنم.
تأویل سجده این است که وقتی سرمان را به سجده می بریم فکر می کنیم خاک این جسم بی ارزش مبدأ مادی خلقت ماست و خدا ما را از این مبدأ بی ارزش خلق کرده است.
هنگامی که به سجده اول می رویم می گوییم مرا از این خاک خلق کردی زمانیکه سر از سجده برمی داریم می گوییم خدایا مرا از این خاک بیرون آوردی. موقعیکه دوباره به سجده می رویم در ذهن یادآور می شویم خدا دوباره مرا به خاک برمی گرداند و موقعی که از سجده دوم سر بلند می کنیم می گوییم خدایا مرا دوباره از خاک بیرون می آوری در روز قیامت.
موقع «قد قامت صلات» موقعی است که ما به دیدار خدا می رویم با خدا نجوا می کنیم و اظهار بندگی می کنیم از گناهان توبه می کنیم و حوائجمان را مطرح می کنیم.

 



اصل نماز

 

اصل نماز یعنی خشوع نماز. خشوع تواضع در نماز است. تواضع از لغت وضع یعنی زمیین گذاشتن می آید. حرکت وضعی زمین یعنی حرکت زمین در جای خود. تواضع یعنی د رمقابل خدا زمینی شدن و تکبر خود را شکستن یعنی نمازگزار نمی تواند در نماز با سر و ریشش بازی کند. حواسش نباید به این طرف و آن طرف باشد و بیش از حد معمول دست و سرش را تکان دهد. این حالت طمأنینه و اطمینان خاطر تواضع ظاهری است. پیامبر فرمودند: خشوع یعنی بنده به تمام دل، روی قلب خود را به سوی خدا کند. به همین دلیل قبل از نماز به خود می گوییم: « انی توجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض»؛ یعنی من روی خود را به سوی خالق آسمانها و زمین برمی گردانم. ولی سؤال می شود مگر خالق آسمانها در خانه خدا است؟
این درست نیست که سرمان را به چپ و راست بگردانیم بلکه هر کجا رویم آن جا روی خداست. ولی اینکه رو به قبله می ایستیم به دلیل مادی و معنوی و جسمانی و روحانی بودن ماست چون ما عادت کرده ایم همه مسائل را فیزیک توجیه کینم خدا می خواهد بگوید روی قلبت را به سوی خدا کنیم که حواسمان پرت نشود و قلبمان هم به طرف خدا نوجه کند همانطور که وقتی مسح سر انجام می دهیم به سر آب می زنیم این آب نماینده آب رحت واسعه خداست که از سر تا پای ما را در حمت و مغفرت فرو می برد. این کار فیزیکی و مادی است ولی عنوان متافیزیکی و غیرمادی است. حالا سؤال می شود که من بدون این کار دلم را به سوی خدا می فرستم دیگر نیازی به این کارها نیست؟
این نمی شود دین باید بماند، قانون باید طوری باشد که همه انسان ها در تاریخ فرا بگیرد. وقتی مسح پا می کشیم می گوییم: خدایا پاهای مرا بر صراط خودت ثابت بدار چرا که اقدام و پیشرفت از نظر قیزیکی و ظاهری مرهون پاهاست و آدم با پاهایش راه می رود و اقدام می کند و گام بر می دارد. به همین ترتیب رو به قبله بودن یک کار فیزیکی است حتی کعبه هم یک بنای فیزیکی و جسمانی است که تعدادی سنگ است اما معنا دارد پنجره است این علامت است و پشتش خزانه ها دارد. برای این است که تمرکز یاد بگیریم و باید بدانیم راه رسیدن به هر محبوبی را خود محبوب باید یاد بدهد.
انسان باید با روی دل به سوی خدا رو کند فقط خدا را ببیند همه را استثنا کند و فقط با خدا باشد و با او صحبت کند و به او فکر کند.


فلسفه نماز  

 

 

اسکلت بندی برخهی عبادات مانند حج و روزه ، ذکر خدا نیست تنها عبادت نماز است که اسکلت بندی اش و ذکرش خداست.
نماز اقرار به ربوبیت است. رب کسی است که هستی می دهد و هدایت می کند. یعنی خدا هم آفریده و هم مرتبا می آفریند.
در ورودی نماز تکبیرة الاحرام است. یعنی «الله اکبر» یعنی خدا بزرگتر است و بالاتر از آن بی نهایتی است که بتوان تصور کرد. «سمع الله لمن حمده» یعنی خدا حمد گویان و ستایش بندگان را می شنود (همه موجودات ستایشگر خدا هستند حتی کهکشانها) چون خدا همه جا حاضر است و همراه همه موجودات است و همه مکان ها و همه زمان ها حضور دارد.
« بحول الله و قوته اقوم و اقعد» یعنی بلند می شوی و می نشینم به حول و قوتی که که مال خداست. یعنی تحولات را خدا ایجاد می کند و نیرو را هم خدا می دهد. یعنی هر بلند شدن و نشستن و حرکت ما را خدا کمک می کند و این ربوبیت خداست. رب یعنی کسی که ما را از نقطه ای به نقطه دیگر می برد. رب یعنی آفریده و هدایت می کند.
لا اله الا الله یعنی دفع می شود هر شریکی برای خدا و دفع همه گناهان ، شرک ها و پرستش ها و جذب به الله. دین همین است دفع و جذب. «لا اله الا الله» تفسیر و شرح «الله اکبر» است. "الله" همان "الله" و "اکبر" همان "لا اله" است یعنی همان جذب و دفع.
ذکر تسبیحات اربعه « سبحان الله والحمدالله ولا اله الا الله الله اکبر» درهر عبادتی به تعداد می توانیم بگوییم و در هر کجای نماز به هر تعداد می توانیم بگوییم. هر عبادتی با این ذکر خیلی بافضیلت تر می شود. این ذکر حق وتو دارد.
صفت جبار خدا یعنی جبران کننده نه مجبور کننده. در نماز می ایستیم تا مداوم بگوییم خدایا من نفهمیدم من نمی توانم تو را توصیف کنم و باید همیشه احساس کوچکی و نادانی کنیم.
نماز ایستادن است در مقابل خدای جبار و جل جلاله. زیرا با نماز می رویم بالا به طرف خدای جبار که جبران می کند گناهان و تقصیرات ما را و ما مرتب اقرار می کنیم که ما کوچک و ناتوانیم و خدا بزرگتر از حد درک و فهم ماست.
ما در نماز ذلیل بودن خود را نه به معنای بدبختی بلکه به معنای اینکه ما تسلیم و رام خدا هستیم و از خود اراده و حرکتی نداریم را نشان می دهیم و مسکین بودن خود را از این جهت که مسکن ما زمین است و به زمین چسبیده ایم با گناهان خود و نیاز به بالا رفتن داریم نشان می دهیم.
خضوع و خضوع د رنماز این است که خضوع مربوط به اعضای بدن است و خشوع مربوط به دل. نماز اینست که آدم صورتش را روی خاک بگذارد یعنی من از خاک هم پست ترم خودت مرا از خاک برگرفتی صورتم را به خاک می گذارم که بهترین توبه ها در سجده است.
امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: موقعی که نمازگزار به طرف قبله رو می کند برای نماز، خدا جامه رحمانیتش را در بر می کند. خدا هم رحمان است و هم رحیم. رحیمیتش مخصوص مؤمنین است و خیلی سطح بالاست و رحانیتش مهری است که شامل کافران و مشرکان و همه می شود. وقتی به نماز می ایستیم مهم نیست که چه بوده ایم و چه کار کرده ایم و چقدر گناهکاریم زیرا برای خدا این مهم است که رو به او کرده ایم و به قبله ایستاده ایم. سما به معنای عالم بالاست نه فقط آسمانی که می بینیم، خیلی بالاتر از آن است. امام صادق فرمودند: وقتی نمازگزار برای نماز به پا می خیزد نیکی و خوبی مثل ریختن ستارگان در روز قیامت به سرش می ریزد. از این جهت فرق سر را مسح می کنیم و فرق را باز می کنیم. وقتی نماز می خوانیم خوبی را از بالاترین نقطه آسمان تا فرق سر ما می ریزد. فرق سر درست بر روی مغز قرار دارد با مغز سالم همه چیز درست و معتدل می شود. نیکی به فرق سر می ریزد و مغز را رشد می دهد و عقل را بالا می برد. امام زمان فرمودند: زمانی که ظهور کند دستش را بر سر بندگان خدا قرار می دهد. اگر امام زمان دستش را بر سر مردم عباد قرار دهد عقلشان جمع می شود. نیرو در تجمع است یعنی همه مردم یک فکر واحد می شوند.
امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: مصلی و نمازگزار کسی است که پا روی سر فرشتگان می گذارد. یعنی نیکی از بالای سر به فرق می آید و فرشتگان او را از زیر پایش می پیچند. یعنی فرشتگان او را د رمیان گرفته اند از زیر پایش شروع می شوند و تا آسمان ادامه دارند.
پیامبر (ص) فرمودند: مادام که در نماز هستی مرتب در می زنی و به در خاه ملک الجبار، پادشاه رسیدگی کننده به همه کمبودات. هر چه کم داریم در نماز به ما داده می شود. هنگامی که در نماز هستیم شیطان به ما حسادت م یکند و به واسطه حسادت سعی در منحرف کردن فکر ما می کند.
حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: وقتی انسان در حال نماز است نزدیک ترینم چیز به خودش بدنش است و بعد لباسهایش و سجاده اش و اتاق و چراغ و همه اطرافش در حال تسبیه خدا هستند.
پیامبر فرمودند: دو نفر به نماز می ایستند یکی نماز را کامل و خوب و با آداب می خواند و یکی بی آداب. فرق این دو مثل زمین و آسمان است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند: آیا در نماز می توان گریه کرد؟ فرمودند: مبارک باد بر کسیکه به خاطر شوق وصل و همچنین هجران در نماز اشک بریزد حتی به اندازه پر مگس.
پشت گوش بردن دستها درتکبیرة الاحرام نماز یعنی تمام دنیا د مافیها در پشت سر گذاشته می شود.


دین چیست؟  

 

دین یعنی برنامه زندگی. در هر زندگی روش وجود دارد یا قانون زندگی انسان. این قانون و برنامه و سیستم زندگی از اخلاقیات، افعال و کردار شروع می شود؛ اصل تسری خدا از زندگی یعنی سرایت دادن خدا در زندگی. هر کس سرایت خدا در زندگی را بیشتر میدان دهد ارزش بیشتری دارد. در نماز ظاهر و چهارچوب نماز ارتباط با خدا است. هر چنه نمازگزار حواسش نباشد. اسکلتش اسکلت یاد خداست تار و پودش، ستونها و حرکاتش تماماً ذکر خداست. گر چه حواسش هم نباشد.
پیامبر اکرم فرمودند: نماز ستون دین است.
پس هیچ شرایطی نماز را ترک نکنیم.
روایتی در مورد اهمیت نماز
روزی پیامبر شاخه درختی را تکان داد، تمام برگ های آن ریخت. فرمودند وقتی یک انسان مسلمان نماز می خواند مانند برگ های این شاخه برگهایش می ریزد.
پیامبر فرمودند: نمازهای پنج گانه را محافظت کنید، روز قیامت اولین چیزی که می پرسند بعد از معرفت نماز است. اگر نمازش را کامل آورد مشکلی ندارد و گر نه با حالت تحقیر در آتش جهنم انداخته می شود. همان طور که برای خروجش از کشور پاسپورت ما را می خواهند در روز قیامت به نماز ما توجه می کنند اگر نماز قبول شد بقیه اعمال ما را مطالعه می کنند در غیر این صورت پرونده ما را می بندند.
حضرت فاطمه فرمودند: نماز انسان را از کبر ، پاک می کند. کسی که در تمام طول نماز فقط به معنای جملات توجه می کند و پیشانی اش به خاک مالیده شود دیگر کبر ندارد.


اسرار نماز

ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

 

صلات ونماز:

 

 

 

برای رسیدن به اوج تعبد، ابزاری برتر و سالم تر از نماز نیست. همانگونه که انسان خود را به خاک می ساید به درگاه رب الارباب صعود می کند و آنگاه که خود را با خاکیان در زمین می نشاند خدای خویش را بلند مرتبه توصیف کرده با افلاکیان می پرد (سبحان ربی العلی و بحمده) در سجده نماز است که خدا را برترین می بیند.
اصل صلات به معنای دعاست. در قرآن صلات و زکات بسیار ذکر شده است. صلات به معنای لغوی دعاست و زکات نیز به معنای تزکیه است.
از همان آغاز که پیغمبر آمد خدا به او دستور داد مردم باید دعا کنند یعنی با خدا ارتباط برقرار کنند اما شکلش را تعیین نکرد و تا چند سال نماز شکل خاصی نداشت و زکات نیز الگو و روش خاصی نداشت. بعد از تشریع، صلات اسم این اعمال شد که ابتدایش تکبیرةالاحرام و انتهایش السلام علیکم رحمةالله و برکات است. صلات مناسب ترین واژه است برای اینکه سر تا سرش ارتباط با خداست یا مخاطب ما خداست و راجع به خدا سخن می گوییم. زکات نیز تشریع شد چون یک مقدار از مال باید داده شود تا تزکیه و تنمیه شود و خدا به آن برکت دهد.
صلات و زکات عبادتند و باید شکل درستش انجام شود یعنی دقیقا آن چیزی که معبود می گوید انجام دهیم نه بیشتر و نه کمتر. پس واژه صلات یعنی نماز و واژه زکات یعنی تزکیه همراه با رشد و نمو.
حضرت علی می فرماید: نماز رحمت را فرود می آورد. برای اینکه نماز دعاست وارتباط با خداست.
ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

 


انضباط و وقت‏شناسی

نمازهای اسلامی هر كدام برای خود وقت مخصوص و معینی دارد و فرد نمازگزار باید نمازهای خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامی به انضباط و وقت‏شناسی كمك مؤثری می‏كند.بالاخص كه نمازگزار باید برای ادای فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعا یك چنین فردی گذشته از این كه از هوای پاك و نسیم صبحگاهان استفاده می‏نماید، به موقع فعالیتهای مثبت زندگی را آغاز می‏كند.
آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه می‏تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.


نظافت و بهداشت

از آنجا كه نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگی پاك سازد؛ ناچار یك فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه یك امر حیاتی است كمك می‏كند.


دوری از گناه

نمازگزار ناچار است كه برای صحت و قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، یكی از شرایط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است كه درآن به كار می‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏ای كه با آن نماز می‏گزارد و مكان نمازگزار، این موضوع سبب می‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید؛ زیرا بسیار مشكل است كه یك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بی پروا باشد.
گویا آیه زیر به همین نكته اشاره می‏كند و می‏فرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می‏دارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولی نماز در پیشگاه خداوند این است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غیبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهیزد؛ از مشروبات الكلی اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاك به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقی ناگزیر است تمام این امور را رعایت كند. روی همین جهات، پیامبر گرامی ما(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‏فرماید: نماز چون نهر آب صافی است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثیف نمی‏شود. همچنین كسی كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شست و شو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی‏نشیند.
آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه می‏تواند نشانه كوچكی از اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.


نماز موجب یاد خداست


یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و كنترل غرایز سركش و جلوگیری از روح طغیان است. «نمازگزار» همواره به یاد خدا می‏باشد، خدایی كه از تمام كارهای كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدایی كه از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما می‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترین اثر یاد خدا این است كه به خودكامگی انسان و هوسهای وی اعتدال می‏بخشد، چنان كه غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و كیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و كم فروغی آن می‏شود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمی‏اندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سركش خود حد و مرزی را نمی‏شناسد و این نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا می‏اندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاك می‏سازد.
به راستی، انسان كه پایه حكومت غرایز در كانون وجود او مستحكم است، بهترین راه برای كنترل غرایز و خواستهای مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد كیفرهای خطاكاران و حسابهای دقیق و اشتباه‏ناپذیر آن می‏باشد. از این نظر قرآن یكی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی می‏كند: «اقم الصلوة لذكری؛ نماز را برای یاد من بپادار!»








تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:نماز اول وقت ,بهترین اعمال,نماز اول وقت از منظر پیامبر خدا (ص), | 14:57 | نویسنده : غلامرضا یگانه
 
 

نماز اول وقت

پیامبر (ص) فرمودند: فاصله بین ایمان و کفر یک چیز است،نماز نخواندن. هر اشتباهی هم که می کنیم نماز را ترک نکنیم.
به پیامبر (ص) گفتند: فلانی پشت سر مشا نماز می خواند و بعد می رود مرتکب فحشا می شود. پیامبر فرمودند: اگر نماز می خواند آن نماز یک روزی نجاتش می دهد. چند روز بعد آن جوان آمد و توبه کرد.
اگر کسی اشتباهات دیگر داشته باشد فاسق است ولی نماز را عمداً ترک کند کافر است و بین کافر و فاسق خیلی فرق است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند چرا به کسی که نماز را ترک کرده است کافر می گویند و به فردی که مرتکب فحشا شده کافر نمی گویند؟ آن حضرت فرمودند: وقتی افرادی مرتکب فحشا می شوند نیروی شهوت بر آن ها غلبه کرده است آن ها فاس و گناهکارند. اما کسی که نماز را ترک می کند از روی غلبه شهوت، نماز را ترک نمی کند بلکه نماز را سبک می شمارد و در ترک لذت و غلبه شهوت نیست پس به این دلیل کافر است.

 

بهترین اعمال


 

 

بهترین اعمال:

نماز اول وقت

نیکی به پدر و مادر

جهاد در راه خدا

پیامبرخاتم(ص)


نماز اول وقت از منظر پیامبر خدا (ص)

 

 

رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):



اول الوقت رضوان الله ووسط الوقت رحمة الله و آخر الوقت عفو الله
***
نماز در اول وقت خشنودى خداوند، ميان وقت رحمت خداوند
و پايان وقت عفو خداوند است .

***
الصلاة في أول الوقت رضوان و في وسطه غفران و في آخره عفو الرب
المسائل‏الصاغانية ص : 119


نماز اول وقت از منظر امام باقر(ع)

الإمامُ الباقرُ عليه‏السلام :

اِعلَمْ أنَّ أوَّلَ الوَقتِ أبَدا أفضَلُ ، فَعَجِّلْ بِالخَيرِ ما استَطَعتَ ، وأحَبُّ الأعمالِ إلى اللّه عز و جل ما داوَمَ العَبدُ علَيهِ وإن قَلَّ .



امام باقر عليه‏السلام :

بدان كه اوّل وقت ، هميشه بهتر است ؛ پس تا جايى كه مى‏توانى به كار خير بشتاب ، محبوبترين كارها نزد خداوند عز و جل كارى است كه آدمى بر آن مداومت ورزد ، گرچه اندك باشد .


الكافي : 3 / 274 / 8
منتخب ميزان الحكمة : 328
 

نماز اول وقت از منظر امام علی(ع)


 
امير المؤمنين عليٌّ عليه‏السلام:


مِن كتابهِ لمحمّدِ ابنِ أبيبكرٍ: اِرتَقِبْ وقتَ الصَّلاةِ فَصَلِّها لِوَقتِها ، ولا تَعَجَّلْ بها قَبلَهُ لِفَرَاغٍ ، ولا تُؤخِّرْها عَنهُ لِشُغلٍ .
- در نامه خود به محمّد بن ابى بكر- : مراقب وقت نماز باش و آن را به هنگام بخوان ، نه به دليل بيكارى آن را پيش از موقع بخوان و نه به سبب كارى آن را از وقتش به تأخير انداز .

بحار الأنوار : 83 / 14 / 25
منتخب ميزان الحكمة : 328
 

نماز اول وقت از منظر پیامبر خدا (ص)


رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :

حَسبُ الرَّجُلِ مِن دِينِهِ ،كَثرَةُ مُحافَظَتِهِ على إقامَةِ الصَّلَواتِ .

در ديندارى مرد همين بس ، كه بر گزاردن نمازها بسيار مواظبت كند .

تنبيه الخواطر : 2 / 122
منتخب ميزان الحكمة : 328

اهمیت نماز اول وقت

 

 

شفاعت رسول الله در قیامت

یکی از مهم‌ترین دستوراتی که در اسلام سفارش زیادی به آن شده نماز است. در اهمیت نماز و اینکه ستون دین معرفی شده سخن‌های بسیار گفته‌اند، اما در اینجا تنها در مورد اهمیت نماز اول وقت سخن می‌گوییم. سبک شمردن نماز، شکل‌های مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها، تأًخیر در خواندن آن است.
دراین مورد روایات زیادی از معصومین وارد شده است که به چند مورد از آنها اشاره می‌شود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد. به خدا قسم هر کس نماز واجبش را از اول وقت، به تأخیر بیندازد، در حوض کوثر نزد من نخواهد آمد و شفاعت من در
روز قیامت نصیب او نمی‌گردد.»

شیطان از انسانی که نمازهای پنج‌گانه را در اول وقت بخواند، می‌ترسد اما نسبت به هر کس که نمازهای خود را به تاخیر بیفکند جرأت پیدا می‌کند و او را به ارتکاب گناهان بزرگ وادار می‌نماید.

نماز امیرالمومنین در معرکه صفین

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ صفین در حال جنگ، گاه‌به‌گاه به خورشید نگاه می‌کرد. ابن عباس دلیل این کار را پرسید. امام فرمود:«می‌خواهم بدانم کی ظهر می‌شود تا نماز بخوانیم.»
ابن عباس گفت:«مگر حالا وقت نماز است؟ ما در حال جنگیم!»
امام فرمود:«ما برای نماز می‌جنگیم!»

اولین سوال در حسابرسی از بنده

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود:«اولین چیزی که از بنده حسابرسی می‌شود نماز است؛ اگر نمازش قبول شد، اعمال دیگرش قبول می‌شود.»

اگر نماز در وقت خودش به آسمان بالا رود، به صورتی درخشان به سوی صاحبش باز می‌گردد و می‌گوید:«مرا حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند!» اما اگر در غیر وقت آن خوانده شود، به صورتی تاریک به سوی صاحبش باز می‌گردد و می‌گوید:«مرا تباه کردی. خدا تو را تباه گرداند!»

حضرت صادق علیه السلام فرمود:«شیعیان ما را در مواقع نماز امتحان کنید و ببینید رعایتشان در مورد خواندن نماز چگونه است.»

آخرین کلمات امام صادق علیه السلام در آستانه شهادت

ام حمیده پس از شهادت امام صادق علیه السلام می‌فرمود:
امام در موقع جان سپردن چشم‌های مبارک خود را باز کرد و فرمود«تمام اقوام مرا نزد من جمع کنید.» پس از اینکه همه به بالینش آمدند، نگاهی به آنها کرد و فرمود:«شفاعت ما اهل بیت به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی‌رسد.»
و روشن است که یکی از مصادیق سبک شمردن نماز، آن است که خواندن آن را از اول وقت به تأخیر افکنیم.

 

اهمیت و فواید نماز اول وقت برای بدن انسان (مغرب و عشاء)

نماز مغرب:

این زمان تغییر و تحول از نور به تاریکی است که عکس آن چیزی است که در زمان نماز صبح صورت می گیرد بنابراین به خاطر شروع تاریکی ترشح میلاتونین افزایش می یابد که باعث می گردد انسان احساس خواب آلودگی و کسالت کند و در مقابل سیروتین ، کورتیزون و اندروفین کاهش می یابد.

نماز عشاء:


در زمان انتقال از فعالیت به استراحت و برعکس زمان نماز صبح می باشد. و زمانی ثابت برای انتقال جسم از کنترل دستگاه عصبی خوشایند به دستگاه عصبی ناخوشایند می باشد. و شاید این سرّ تأخیر این نماز تا کمی قبل از خواب می باشد تا تمام کارها تمام شده باشد و بعد از آن مستقیما خواب صورت گیرد.


در این زمان حرارت بدن و ضربات قلب کاهش می یابد و هرمون های خون بالا می رود.


قابل توجه این است که این زمان نماز های پنجگانه با تحولات بیولوژیک مهم جسم منطبق است که با گذر زمان نمازهای پنجگانه انعکاسات شرطی شده مؤثری را به جای می گذارد

که می توانیم توقع داشته باشیم هر روز صبح، نماز صبح به نوبه خود علامتی باشد

برای شروع فعالیتی و ثبات داشتن بر یک رژیم و برنامه ی منظم روزانه ی دارای بخش های ثابت به همراه یک عامل صوتی (اذان) آن گونه که در نماز صورت می گیرد

باعث می شود بدن انسان در یک هماهنگی بسیار زیاد با محیط خارج حرکت کند و به دنبال آن هماهنگی و انسجام تام بین موارد زیر صورت گیرد:



_زمان های بیولوژیک داخل بدن


_زمان های مؤثرهای محیطی خارج از بدن مانند چرخه نور و تاریکی


_زمان های شرعی با ادای نمازهای پنجگانه در زمان آن


اهمیت و فواید نماز اول وقت برای بدن انسان (نماز ظهر و عصر)

نماز ظهر:


انسان مسلمان هنگام نماز ظهر در معرض سه تحول مهم قرار دارد:

- در اثر افزایش نخست هرمون ادرینالین در پایان صبح خود را با نماز آرام می کند

- از لحاظ جنسی خود را آرام می کند چرا که تستوستیرون در ظهر به اوج خود می رسد.

- ساعت بیولوژیک از بدن می خواهد که اگر وعده غذایی سریعی نخورد نیروی بیشتری برای آن فراهم کند که نماز باعث آرام کردن و کاهش تشنج حاصل از گرسنگی می شود.


نماز عصر:


تأکید زیادی بر ادای این نماز وجود دارد زیرا آن مرتبط با دومین زمان اوج ادرینالین می باشد که فعالیت ملموس چندین عضو از جمله فعالیت قلب را به دنبال دارد و بیشتر افزایش فشار قلب بیماران قلبی مستقیما در این زمان صورت می گیرد که نشان دهنده ی فشاری است که این عضو مهم در این زمان باآن روبروست.

و جالب آن است که بیشتر فشار قلب کودکان تازه متولد شده نیز در همین زمان صورت می گیرد و معمولا اوج مرگ کودکان تازه تولد در ساعت 2 بعداز ظهر می باشد و بیشتر افزایش فشار قلب آنان بین ساعت 2 تا 4 بعداز ظهر می باشد.


و اینها نشان دهنده سخت بودن این زمان برای جسم انسان به طور کلی و قلب به طور خاص می باشد.

 

اهمیت و فواید نماز اول وقت برای بدن انسان

پژوهش های علمی جدید ثابت کرده است که نماز اول وقت فواید بسیاری برای بدن انسان دارد که دلالت بر حکمت فرایض اسلامی و زنده بودن دین اسلام دارد و از جمله این موارد عبارت است از :

نماز صبح:

انسان مسلمان در صبح برای نماز صبح بیدار می شود درحالیکه دربرابر سه تحول مهم قرار دارد:

  دریافت نور در زمان آن که فعالیت غده صنوبری را کاهش می دهد، و میلاتونین را کم می کند و عملیات دیگر مرتبط با نور را فعال می سازد.

  پایان کنترل دستگاه عصبی (ناخوشایند) که شب ها باعث آرامش می شود و شروع دستگاه عصبی (خوشایند) که روزها باعث فعالیت می شود.

  آمادگی برای استفاده از نیرویی که افزایش کورتیزن در صبح آن را ایجاد می کند، و این افزایش خود به خود صورت می گیرد و به خاطر بلند شدن ازخواب و پایین آمدن از تخت نیست همچنانکه هورمون سیرنونین و اندرفین در خون نیز افزایش می یابد.

 

نماز در اوّل وقت و یك شمش طلا

نماز در اوّل وقت و یك شمش طلا


 

 

حضرت فرمود: خداوند تو را مورد مغفرت و رحمت واسعه خویش قرار دهد، مواظب باش كه هیچ گاه نماز را از اوّل وقت آن ، تاءخیر نیندازى ، مگر آن كه ناچار و مجبور شوى ؛ و یا آن كه داراى عذرى - موجّه - باشى .


نماز اول وقت

مرحوم كلینى ، راوندى و برخى دیگر از بزرگان به نقل از شخصى به نام ابراهیم فرزند موسى قزّاز - كه امام جماعت یكى از مساجد شهر خراسان (مسجد الرّضا علیه السلام ) بود - حكایت نمایند:

روزى به محضر مبارك حضرت علىّ بن موسى الرّضاعلیهما السلام وارد شدم تا پیرامون درخواستى كه قبلاً از آن حضرت كرده بودم ، صحبت نمایم ؛ و با كمك ایشان بتوانم مشكلات زندگى خود و خانواده ام را بر طرف سازم .

در همین اثناء، امام علیه السلام در حال حركت و خروج از منزل بود و قصد داشت كه جهت استقبال بعضى از شخصیّت ها به بیرون شهر برود.

من نیز همراه حضرت به راه افتادم ، در بین راه وقت نماز فرا رسید، پس امام علیه السلام مسیر خود را به سمت ساختمانى كه در آن نزدیكى بود، تغییر داد.

و سپس در نزدیكى آن ساختمان ، كنار صخره اى فرود آمدیم ؛ و حضرت به من فرمود: اى ابراهیم ! اذان بگو.

عرضه داشتم : صبر كنیم تا دیگر اصحاب و دوستان ، به ما ملحق شوند، بعد از آن نماز را اقامه فرمائید؟

حضرت فرمود: خداوند تو را مورد مغفرت و رحمت واسعه خویش قرار دهد، مواظب باش كه هیچ گاه نماز را از اوّل وقت آن ، تاءخیر نیندازى ، مگر آن كه ناچار و مجبور شوى ؛ و یا آن كه داراى عذرى - موجّه - باشى .

پس طبق فرمان امام علیه السلام اذان نماز را گفتم ؛ و سپس نماز را به امامت آن حضرت اقامه نمودیم .

بعد از آن كه نماز، پایان یافت و سلام نماز را دادیم ، عرضه داشتم : یاابن رسول اللّه ! قبلاً خواهشى از شما - در رابطه با مشكلات زندگى خود و عائله ام - كرده بودم ؛ و شما نیز وعده اى به من دادى ، كه مدّت زیادى از آن وعده سپرى شده است ؛ و من سخت در فشار زندگى خود و خانواده ام مى باشم .

و با توجّه به مشغله هاى بسیارى كه شما دارید، نمى خواهم هر روز مزاحم اوقات گرانبهاى شما گردم ، چنانچه ممكن باشد، عنایتى در حقّ من و خانوده ام بفرمائید.

هنگامى كه سخن من پایان یافت ، امام علیه السلام تبسّمى نمود؛ و سپس با عصا و چوب دستى خود، مقدارى از خاك هاى روى زمین را محكم سائید.

بعد از آن ، حضرت دست مبارك خود را دراز نمود و بر روى آن خاكها زد، پس ناگهان متوجّه شدم كه شمش طلائى را برداشت و تحویل من داد؛ و فرمود:

این را بگیر، خداوند متعال در آن ، برایت بركت و توسعه عطا گرداند، آن را هزینه زندگى خود و عائله ات قرار بده .

و سپس حضرت افزود: آنچه را كه امروز مشاده كردى مكتوم و از دیگران مخفى بدار.

ابراهیم بن موسى قزّاز در پایان حكایت ، اضافه كرد: بعد از آن كه شمش طلا را از امام رضا علیه السلام دریافت كردم و به منزل آمدم ، آن را فروختم و قیمت آن را كه حدود هفتاد هزار دینار بود، هزینه زندگى خود و خانواده ام قرار دادم .

و خداوند متعال به بركت دعاى آن حضرت ، به قدرى بركت و توسعه به من عنایت نمود، كه یكى از ثروتمندان معروف شهر خراسان قرار گرفتم .


منبع: مهر هشتم

بخش حریم رضوی

 

دوری شیطان و تلقین شهادتین

پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."10 امام صادق(ع) می فرمایند:"ملك الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می كند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."11 زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نكیر و منكر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه كردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط 12 و... از دیگر آثار و بركات نماز اول وقت است كه در روایات به آن اشاره شده است.

حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.

چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز كردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟".


استجابت دعا و بالا رفتن اعمال

 

نماز

در حدیث است كه به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال كسی كه در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود. در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است كه فرمودند:"... بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می كند. هر آینه من بسیار دوست دارم كه در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا كردن بعد از نمازها، چرا كه آن مستجاب می شود.

 

خشنودی خداوند

امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."6  و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا كه پیامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: "نماز را با وضوی كامل و شاداب در وقتش به جای آور كه تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است.

 

ورود به بهشت و دوری از جهنم

امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.

 

برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی

پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست كه به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.

 

برآورده شدن خواسته ها

حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(ع) روایت می كند كه فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."1 حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارك رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز كه به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.

مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودكی را پیدا كردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یك چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یكی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است كه دلم می خواهد یك همسر خوب خدا به من عنایت كند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است كه خدا یك كسب آبرومندی به من عنایت فرماید.

فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را كه ایشان فرمودند من شروع كردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنایت كرد.

 

 



نماز اول وقت از منظر پیامبر خدا (ص)


 

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :

حَسبُ الرَّجُلِ مِن دِينِهِ ،كَثرَةُ مُحافَظَتِهِ على إقامَةِ الصَّلَواتِ .

در ديندارى مرد همين بس ، كه بر گزاردن نمازها بسيار مواظبت كند .

تنبيه الخواطر : 2 / 122
منتخب ميزان الحكمة : 328

 

 

برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی

 

پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست كه به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.

 

برآورده شدن خواسته ها

حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(ع) روایت می كند كه فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."1 حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارك رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز كه به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.

مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودكی را پیدا كردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یك چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یكی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است كه دلم می خواهد یك همسر خوب خدا به من عنایت كند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است كه خدا یك كسب آبرومندی به من عنایت فرماید.

فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را كه ایشان فرمودند من شروع كردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنایت كرد.

 

نماز جعفر طیّار(ره)

نماز جعفر طیّار(ره)
این نماز بسیار مهم و ارزشمند است که با سندهاى فراوانى نقل شده است و براى آمرزش گناهان و برآمدن حاجات بسیار مؤثّر است(1) و نام دیگر این نماز «نماز تسبیح» است و شیعه و اهل سنّت آن را با روایات متواتر نقل کرده اند.(2)
وجه نام گذارى آن به نماز جعفر این است که در آن هنگام که جعفر بن ابى طالب (برادر امیر مؤمنان(علیه السلام)) از هجرت حبشه به مدینه بازگشت و به حضور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید، آن حضرت بسیار خوشحال شد و میان دو چشمان جعفر را بوسید و فرمود:
اى جعفر! آیا به تو هدیه اى بدهم؟!
عرض کرد: آرى یا رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)!
مردم گمان کردند، که حضرت مى خواهد طلا یا نقره به او ببخشد، آن حضرت(صلى الله علیه وآله)فرمود: عملى را به تو بیاموزم که اگر هر روز یا هر ماه و یا هر سالى یک بار به انجامش توفیق یابى، امید است که خداوند گناهانت را ببخشد، سپس این نماز را به وى آموخت.
بهترین وقت انجام این نماز، در ابتداى روز جمعه است، هرچند در دیگر اوقات شب و روز نیز مى توان خواند.
این نماز چهار رکعت است با دو سلام، در رکعت اوّل بعد از «حمد» سوره «اذا زلزلت» را مى خوانى، و در رکعت دوم بعد از «حمد» سوره «عادیات»، و در رکعت سوم بعد از «حمد» سوره «نصر»، و در رکعت چهارم بعد از حمد، «سوره توحید».
در هر رکعت پس از اتمام حمد و سوره، پانزده مرتبه مى گویى: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ. همین ذکر را پس از ذکر رکوع ده مرتبه و پس از سر برداشتن از رکوع ده مرتبه، در سجده اوّل ـ پس از ذکر سجده ـ ده مرتبه، پس از سر برداشتن از سجده اوّل (وقتى که نشسته اى) ده مرتبه، و در سجده دوم نیز ـ بعد از ذکر سجده ـ ده مرتبه، پس از سر برداشتن از سجده دوم و پیش از برخاستن ده مرتبه (در یک رکعت مجموعاً 75 مرتبه مى شود)، در رکعت دوم نیز همین گونه انجام مى دهى که ده مرتبه آخر آن بعد از سجده دوم و قبل از تشهد خواهد بود و در دو رکعت بعد نیز همین گونه عمل مى کنى (که مجموعاً 300 مرتبه تسبیحات مى شود) به اضافه سایر اذکار نماز.(3)
مرحوم «شیخ کلینى» از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که در سجده آخر رکعت چهارم پس از ذکر تسبیحات بگو:
سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَالْوَقارَ، سُبْحانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَکَرَّمَ بِهِ،
منزه است آن کس که لباس عزت و وقار به بر دارد منزه است آن که مجد و بزرگیش فراگرفته و بدان گرامى باشد
سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ، سُبْحانَ مَنْ اَحْصى کُلَّ شَىْء
منزه است آن که جز براى او تسبیح سزاوار نیست منزه آن که علمش همه چیز را
عِلْمُهُ، سُبْحانَ ذِى الْمَنِّ وَ النِّعَمِ، سُبْحانَ ذِى الْقُدْرَةِ وَ الْکَرَمِ، اَللّـهُمَّ اِنّى
احصا کرده منزه است خداى صاحب فضل و نعمت منزه است خداى صاحب کرم و قدرت خدایا
اَسْئَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ، وَ اسْمِکَ
از تو مى خواهم به حق آنچه موجب عزت عرش تو گشته و به حق منتهاى رحمت از کتاب تو و اسم
الاَْعْظَمِ، وَ کَلِماتِکَ التّآمَّةِ الَّتى تَمَّتْ صِدْقاً وَ عَدْلاً، صَلِّ عَـلى مُحَمَّد
اعظمت و کلمات تامه ات (اسما حسنى یا کتابهاى منزله یا غیر آن) که از نظر راستى و عدالت به حد کمال رسیده درود فرست بر محمّد
وَاَهْلِ بَیْتِهِ، وَ افْعَلْ بى کَـذا وَ کَـذا.(4)
وخاندانش و درباره من چنین و چنان کن.
(به جاى جمله آخر، حاجت خود را به عربى یا فارسى از خدا بخواه، و اگر این دعا را حفظ نمى باشد و کسى نیست براى او بخواند، دعا را نشسته مى خواند در حالى که اشاره به سجده کرده است).
علاّمه مجلسى مى نویسد: مرحوم «شیخ» و «سیّد بن طاووس» از مفضّل بن عمر روایت کرده اند که گفت: روزى امام صادق(علیه السلام)را دیدم نماز جعفر را بجا آوردند و پس از نماز دست ها را بلند کردند و گفتند: یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ (به اندازه یک نفس) سپس گفت: یا رَبّاه یا رَبّاه، یا رَبّاه (به اندازه یک نفس) سپس گفت: رَبِّ رَبِّ رَبِّ (به اندازه یک نفس); یا اللّه یا اللّه یا اللّه (به اندازه یک نفس) یا حَىُّ یا حَىُّ یا حَىُّ(5) (به اندازه یک نفس) یا رَحیمُ یا رَحیمُ یا رَحیمُ (به اندازه یک نفس) پس از آن هفت مرتبه یا رَحْمنُ و هفت مرتبه یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ را گفتند و در پایان خواندند:
اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِکَ، وَاَنْطِقُ بِالثَّنآءِ عَلَیْکَ، وَ اُمَجِّدُکَ وَ لاغایَةَ
خدایا من گفتارم را به ستایش تو آغاز کنم و به ثناى تو زبان مى گشایم و تو را به بزرگى یاد مى کنم و ستایشت
لِمَدْحِکَ، وَاُثْنى عَلَیْکَ وَ مَنْ یَبْلُغُ غایَةَ ثَنآئِکَ، وَ اَمَدَ مَجْدِکَ، وَ اَنّى
پایان ندارد و تو را ثناگویم ولى آن کس که به منتهاى ثناى تو و انتهاى مجد و عظمتت برسد کیست و کجا
لِخَلیقَتِکَ کُنْهُ مَعْرِفَةِ مَجْدِکَ، وَ اَىَّ زَمَن لَمْ تَکُنْ مَمْدُوحاً بِفَضْلِکَ،
مخلوق تو مى توانند به کنه معرفت مجد تو برسند و چه وقت بوده که تو به فضل خویش ستوده نبوده اى
مَوْصُوفاً بِمَجْدِکَ، عَوّاداً عَلَى الْمُذْنِبینَ]الْمُؤْمِنینَ [بِحِلْمِکَ، تَخَلَّفَ
و به مجد و عظمت موصوف نگشته اى و با بردبارى خود بر گنهکاران پى درپى بازنگشته اى ساکنان
سُکّانُ اَرْضِکَ عَنْ طاعَتِکَ، فَکُنْتَ عَلَیْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِکَ، جَواداً
زمینت از اطاعت تو سرباز زدند ولى تو بر آنها به بخشش و عطایت مهر ورزى و به فضل خویش
بِفَضْلِکَ، عَوّاداً بِکَرَمِکَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ الْمَنّـانُ ذُوالْجَـلالِ وَ الاِْکْرامِ.
بر آنها جود کنى و به کرمت پى در پى بر آنها باز گردى اى که نیست معبودى جز تو نعمت دهنده بسیار و صاحب جلالت و کرامت.
سپس امام(علیه السلام) فرمود: اى مفضّل! هرگاه سختى و حاجتى شدید به تو روى آورد نماز جعفر(رحمه الله) را انجام ده و حاجات خود را از خدا بخواه که برآورده مى شود ان شاءاللّه.(6)
در فضیلت این نماز و آثار و برکات آن هرچه گفته شود کم است و سزاوار است هنگامى که توفیق حاصل گردد از آن غفلت نشود، که در حلّ مشکلات دنیا و آخرت مؤثّر است.
1. این نماز در کافى، جلد 3، صفحه 465، حدیث 1 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 193 به بعد، به نقل از جمال الاسبوع، مصباح المتهجّد، منهاج الصلاح، بلد الامین، ثواب الاعمال و دیگر کتب نقل شده است.
2. عروة الوثقى، فصل صلاة جعفر.
3. جمال الاسبوع، صفحه 282 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 193، حدیث 1.
4. کافى، جلد 3، صفحه 467، حدیث 6.
5. این ذکر در بحار نیامده، ولى در مصباح المتهجّد (صفحه 311) آمده است.
6. بحارالانوار، جلد 88، صفحه 200، حدیث 4. این حدیث و اذکار و دعاى آن در مصباح المتهجّد، صفحه 311 و جمال الاسبوع، صفحه 294 با مقدارى تفاوت نقل شده است.
 
 

«آیة الکرسى» یکى از مهمترین آیات قرآن

 

«آیة الکرسى» یکى از مهمترین آیات قرآن

در اهمّیّت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که از یکى از یاران خود سؤال کرد «کدام آیه برترین آیه کتاب الله است؟» عرض کرد: اَللهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ... پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست بر سینه او زد و فرمود:«دانش بر تو گوارا باد...».(1)
در حدیث دیگرى از حضرت على(علیه السلام) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «برگزیده قرآن، سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الکرسى است، در آن، پنجاه کلمه و در هر کلمه برکتى است».(2)
در حدیث دیگرى آمده است که هر کس به بستر مى رود، تسبیح حضرت زهرا(علیها السلام) بگوید، سپس آیة الکرسى را بخواند تا صبح از همه چیز در امان خواهد بود.(3)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اللهُ لاَ إِلَـهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی
هیچ معبودى جز خداوندِ یگانه زنده و پاینده نیست، (خداوندى که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او). هیچ گاه خواب سبک و سنگینى او را فرا نمى گیرد; (و
السَّموتِ وَ مَا فِی الاَْرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ
لحظه اى از تدبیر جهان هستى، غافل نمى ماند;) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست. کیست که در نزد او، جز به فرمانش شفاعت کند؟! آینده و گذشته بندگان را
أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَىْء مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَآءَ وَسِعَ
مى داند; و کسى از علم او آگاه نمى گردد; جز به مقدارى که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است; و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علمِ بى پایان و نامحدود اوست).
کُرْسِیُّهُ السَّموتِ وَالاَْرْضَ وَلاَیَـُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (255) لاَ
تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته; و نگاهدارى آن دو ]= آسمان و زمین[، او را خسته نمى کند. و اوست بلند مرتبه و با عظمت. (255)
إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّـغُوتِ وَ یُؤْمِن
اکراهى در قبول دین، نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابراین، کسى که به طاغوت ]= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر [کافر شود و به خدا ایمان آورد،
بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَانفِصَامَ لَهَا وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (256) اللهُ
به محکم ترین دستگیره چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. (256) خداوند،
وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ
ولىّ و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند; آنها را از ظلمتها خارج ساخته، به سوى نور مى برد. ولى کسانى که کافر
أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّـغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمتِ أُوْلَـئِکَ أَصْحبُ
شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند; که آنها را از نور خارج ساخته، به سوى ظلمتها مى برند; آنها اهل
النَّارِ هُمْ فِیهَا خَـالِدُونَ (257)
دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود. (257)
نکته:
همان گونه که در آغاز این سوره ها گفتیم شواهد و قرائن فراوانى در دست است که نشان مى دهد این آثار، برکات و پاداش ها از آن کسى است که در محتواى این آیات بیندیشد و آن را در زندگى خود پیاده کند.
1. درّ المنثور، ذیل آیة الکرسى، جلد 1، صفحه 322.
2. مستدرک الوسائل، جلد 4، صفحه 336، حدیث 27.
3. بحارالانوار، جلد 89، صفحه 266، حدیث 11 (با تلخیص).

 

جايگاه و اهميت نماز در آيات و روايات

جايگاه و اهميت نماز
نماز در اسلام جايگاه والا و اهميت فراوان دارد؛ به طوري كه همه كردارهاي عبادي ديگر به شرط قبولي آن پذيرفته مي‌شود. در اين جا به اهميت و جايگاه نماز  از منظر دين نظري مي‌كنيم:

الف) نخستين واجب ديني
پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «اول ما افترض الله علي امتي الصلوات الخمس؛ اول چيزي كه خداوند بر امتم واجب كرد نمازهاي پنج‌گانه بود.»
ابن شهرآشوب مي‌نويسد: «در مدتي كه پيامبر اكرم(ص) در مكه بود، هيچ عبادتي تشريع نشد مگر طهارت و نماز كه بر او واجب، و براي امت، سنت (مستحب موكد) بود. پس از معراج و در سال نهم بعثت، نمازهاي پنج‌گانه واجب شد. هنگامي كه پيامبر(ص) به مدينه هجرت كرد، در شعبان سال دوم هجرت، روزه واجب شد، قبله تغيير كرد و زكات فطريه و نماز عيد نيز واجب شده و فريضه نماز جمعه در سال نخست هجرت جايگزين نماز ظهر و سپس زكات دارايي‌ها واجب شد.


ب) نخستين آموزه پيامبر(ص)
«كان رسول ‌الله(ص) اذا اسلم الرجل، اول ما يعلمه الصلاة؛ سيره و روش پيامبر اكرم(ص) اين بود كه اولين چيزي كه به افراد تازه مسلمان مي‌آموختند، نماز بود.»

ج) ستون دين
حضرت باقر(ع) مي‌فرمايد: «الصلاة عمود الدين، مثلها كمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد و الاطناب، و اذا مال العمود و انكسر لم يثبت وتد و لا طنب؛ نماز ستون دين است، مثل نماز، مثل ستون خيمه است، هرگاه ستون، ثابت و پابرجا باشد ميخ‌ها و طناب‌ها ثابت خواهند بود و هرگاه كج شده و بشكند ميخ و طنابي نمي‌ماند».
پيامبر اكرم(ص) نيز مي‌فرمايند: «اصلاة عباد الدين فمن ترك صلاته متعمدا فقد هدم دينه؛ نماز ستون دين است، پس هركس عمدا نمازش را ترك كند به تحقيق دينش را منهدم كرده است.»

د) اولويت اول در فروع دين
همان گونه كه بدن داراي اعضاي مختلفي است و از نظر اهميت و اولويت متفاوتند مانند سر و قلب نسبت به بقيه اعضاي بدن كه اولويت اول را دارند؛ اجزاي دين نيز چنين است و از تعبيراتي كه اولياي دين درباره نماز فرموده‌اند مي‌توان اهميت و اولويت اول را به خوبي استفاده كرد. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «موضع الصلاة من الدين كموضع الراس من الجسد؛ جايگاه نماز در دين، مانند جايگاه سر در بدن است.»
«عنه ـ في وصايا لقمان لابنه: لا تصم صوما يمنعك من الصلاة، فان الصلاة احب الي الله من الصيام؛ از معصوم(ع) روايت شده است كه از سفارش‌هاي لقمان به پسرش اين بود: روزه‌اي كه تو را از نماز باز مي‌دارد، مگير؛ چون نزد خداوند، نماز محبوب‌تر از روزه است [البته مراد روزه مستحبي است].»

هـ) چهره دين
حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: «لكل شيء وجه و وجه دينكم الصلاة فلايشينن احدكم وجه دينه؛ براي هرچيز چهره‌اي است و چهره دين شما نماز است، مبادا كسي چهره و سيماي دينش را خراب كند.»
اگر دين را به يك انسان تشبيه كنيم و براي آن اعضا و جوارحي در نظر بگيريم؛ مقام و منزلت نماز در جسم دين، هم‌چون مقام و منزلت صورت در بدن است. صورت، شريف‌ترين عضو از اعضاي ظاهر بدن است، زيرا ارجمندترين عضو بدن انسان، سر اوست و شريف‌ترين عضو در سر، صورت است كه اعضاي حساسي در آن قرار دارد مانند چشم، گوش، بيني، زبان و دندان. هم‌چنين نماز در ميان عبادت‌ها، والاترين آنهاست، چون نماز مانند صورت دين است و زيبايي هربدني به زيبايي صورت آن است و اگر صورت كسي زيبا نباشد او را زيبا نمي‌گويند. زيبايي جسم دين و نيكويي بدن ديانت نيز به نماز بستگي دارد. هنگامي كه ما به ديدار كسي مي‌رويم، ابتدا به صورت او نگاه مي‌كنيم و اگر مهرباني و خوشرويي در چهره‌اش مشاهده كنيم خوشحال مي‌شويم و دوست داريم با او همنشين شويم و اگر صورتي گرفته داشت از او دوري مي‌جوييم.


و) پرچم اسلام
پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «علم الاسلام الصلاة؛ نماز، پرچم اسلام [و علامت و نشانه مسلمان بودن] است.»

ز) نخستين عمل بالارونده
پيامبر اكرم(ص) ‌فرمود: «اول ما يرفع من اعمالهم الصلوات الخمس؛ اول چيزي كه از اعمال امتم بالا برده مي‌شود، نمازهاي پنج‌گانه است.»

ح) آرزوي ابراهيم(ع)
يكي از راه‌هاي شناخت شخصيت خود و ديگران آن است كه دعاها، خواسته‌ها و آرزوها مورد بررسي قرار گيرد كه چقدر از آنها مادي و چه مقدار معنوي است و مي‌توان گفت ارزش هركس به ميزان آرمان‌هاي اوست. حضرت امير مومنان(ع) مي‌فرمايد: «من كانت همته ما يدخل بطنه كانت قيمته ما يخرج منه؛ هركس همت و تلاشش [فقط] در جهت مسائل مربوط به شكمش مصروف باشد، قيمت و ارزش او به مقدار چيزي است كه از او خارج مي‌شود.» 

قرآن كريم زماني كه دعاها و آرزوهاي حضرت ابراهيم(ع) را بيان مي‌كند چنين مي‌فرمايد: «رب اجعلني مقيم الصلوة و من ذريتي ربنا و تقبل دعاء؛ پروردگارا من و ذريه‌ام را از اقامه‌كنندگان نماز قرار بده و بار الهي دعاي ما را اجابت فرما(ابراهيم، آيه 40)». «ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوة؛ پرورگارا به تحقيق، ذريه و فرزندان خود را به وادي بي‌كشت و زرعي نزد بيت‌الحرام تو براي اقامه نماز مسكن دادم(ابراهيم، آيه 37).»

ط) برپادارنده دين
پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «قيم ‌الدين الصلاة؛ برپا دارنده دين، نماز است.»...

كتاب حاضر در شش بخش به تفصيل دانستني‌هايي درباره نماز را مورد بحث و بررسي قرار داده است. جايگاه و اهميت نماز در اسلام، چرا نماز بخوانيم؟، دسته‌بندي انسان‌ها براساس نماز، آيا ما از اقامه كنندگان نمازيم؟، راه‌هاي جذب ديگران به نماز و وظيفه ما در برابر تاركين نماز، عناوين ششگانه بخش‌هاي اين اثرند.

چا
پ پنجم کتاب «دانستي‌هاي لازم از نماز» در شمارگان 2000 نسخه، 276 صفحه و بهاي 37000 ريال راهي بازار نشر شد.


اهمیت نماز از نظر آیات و روایات

خداوند در قرآن می فرماید:«يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة و اصيلا»: ای کسانی که ایمان آورده اید ! خدا را بسیار یاد کنید . و صبح و شام او را نیایش کنید (سوره احزاب ، آيات 41 و . 42). در مورد نماز پيغمبر اكرم فرمود و يا ائمه اطهار فرمودند ( چون هم در كلمات رسول اكرم هست و هم در كلمات ائمه ) « الصلوة عمود الدين » (وسائل ، ج 3 ، ص 23 ، ح . 13)نماز عمود خيمه دين است يعنی اگر دين را به منزله يك خيمه بر پا شده ای بدانيم كه هم چادر دارد و هم طناب و هم حلقه و هم ميخی كه بزمين كوبيده اند و هم عمودی كه آن خيمه را بر پانگاه داشته است ، نماز به منزله عمود اين خيمه بر پا شده است . و مخصوصا در حديث نبوی كه رسول اكرم بيان فرموده است ، همين مطلب به همين شكل توضيح داده شده است.

 

درباره نماز وارد شده است : « ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها » (وسائل ، ج 3 ، ص 22 ، ح 1 ): يعنی شرط قبولی و پذيرش ساير اعمال انسان قبولی نماز است . به اين معنی كه اگر انسان كارهای خيری انجام بدهد و نماز نخواند و يا نماز بخواند اما نماز نادرست و غير مقبولی كه رد بشود ، ساير كارهای خير اوهم رد می شود . شرط قبولی سايركارهای خير انسان قبول شدن نماز اوست . در حديث ديگر است كه : « الصلوة قربان كل تقی » (نهج البلاغه ، حكمت 131 ، ص . 1152 ) ، نماز مايه تقرب هر انسان پرهيز كار است . باز در حديث ديگر است كه شيطان هميشه از مؤمن ناراحت و گريزان است ، مادامی كه مراقب و محافظ نمازش هست و امثال اينها كه ما در اخبار و احاديث زياد داريم و حتی از خود قرآن مجيد می توان اين مطلب را يعنی اهميت فوق العاده نماز را استنباط كرد. نماز، جزء برنامه انبياء بوده است . حضرت عيسي (ع) در گهواره مي گويد: خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زكات سفارش كرده است : «وأوصني بالصلوة والزكوة ما دمت حيّا» (مریم ، 31) امام حسين (ع)، حتي ظهر روز عاشورا در ميدان مبارزه و در برابر تيرهاي دشمن هم نماز را رها نكرد.


حضرت ابراهيم (ع) ، همسر وكودك خويش را در بيابان هاي داغ مكّه ، كه آن هنگام هيچ آب و گياهي نداشت ، مسكن داد و گفت : خدايا، تا نماز به پا دارند: «اّني أسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوة» (ابراهیم ، 37) پيشوايان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را مي باختند و مي فرمودند: وقت اداي امانت الهي وحضور در پيشگاه الهي است . (بحار الانوار ، ج 81) گرچه بعضي نماز را به طمع بهشت يا ترس از عذاب جهنم مي خوانند، امّا اميرالمومنين (ع) نماز را نه براي تجارت يا سپري از آتش ، بلكه بخاطر شايستگي خدا براي عبادت ، انجام مي دهد. (نهج البلاغه ، حکمت ،237) براي اهتمام به اين برنامه سازنده ، اسلام به پدران و مادران سفارش كرده كه اطفال خود را قبل از بلوغ، مثلا از سن ّ هشت سالگي به هر نحو كه مي توانند وادار به نماز كنند و گاهي هم بخاطر بي اعتنايي شان ، از خود خشونت نشان دهند. (وسائل اشیعه ، ج 3 ، ص 13) آنكه اهل نماز است ، با مبداء هستي مرتبط است . مثل خلباني كه با اتاق فرمان ارتباط دارد. نماز، سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش هاست .

 

قرآن ، پس از دستور به نماز، مي فرمايد:«اّن الحسنت يذهبن السيئات » (هود ، 114) نيكي ها، بدي ها را از بين مي برد. خداوند در سوره ي نور مي فرمايد:« وَ اقيمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّكاة وَ اَطيعُواالرَّسوُلَ لعَلكُمْ ترْحَمُونَ» (نور/ 56) " و نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد و رسول را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت شويد."خداوند در اين آيه اولين شرط براي داخل شدن در رحمت را برپايي نماز برمي شمارد.در آیه دیگر خداوند به همراهي خدا با نمازگزاران اشاره می کند و می فرماید:«"وَ لقَدَ اَخذاللهُ ميثاقَ بَني اِسْرائيلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنيْ عَشَرَ نقيباً وَ قالَ اللهُ اِنّي مَعَكُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ. (مائده / 12) " و خدا از بني اسرائيل پيمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگيختيم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا داريد… . در اين آيه حمايت و همراهي خدا از بني اسرائيل را مشروط به شروطي مي كند كه اولين آنها بر پاداشتن نماز است. يعني تا وقتي كه نماز را برپا دارند مشمول حمايت خداوند مي شوند و ترك نماز، ترك هدايت خداوند را در پي دارد.


اين معنا مي تواند شامل تمام نمازگزاران و تاركان نماز نيز باشد.در جای دیگر خداوند در مورد اهمیت نماز می فرماید:« وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ يحَافِظونَ(انعام ، 92) : آنها كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مى آورند و مراقب نمازهاى خويش مى باشند .دراین آيه از ميان تمام دستورات دينى تنها اشاره به نماز شده است و همانطور كه مى دانيم نماز مظهر پيوند با خدا و ارتباط با او است و به همين دليل از همه عبادات برتر و بالاتر است ، و به عقيده بعضى هنگام نزول اين آيات تنها فريضه اسلامى همين نماز بود .در جای دیگر درباره اهمیت نماز شب بیان می کند که« تَتَجَافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع يَدْعُونَ رَبهُمْ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ(سجده ،16)»: پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى شود ( بپا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند ) پروردگار خود را با بيم و اميد مى خوانند ، و از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند . جمله تتجافى جنوبهم عن المضاجع اشاره است به مساله نماز شب .

 

در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم : «ما من حسنة الا و لها ثواب مبين فى القرآن ، الا صلوة الليل ، فان الله عز اسمه لم يبين ثوابها لعظم خطرها ، قال : فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين »: هيچ عمل نيكى نيست مگر اينكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بيان شده ، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهميت آن ، لذا فرموده است : هيچكس نمى داند چه ثوابهائى كه مايه روشنائى چشمان است براى آنها نهفته شده است .

در روايتى از امام باقر (عليه السلام) چنين مى خوانيم كه به يكى از يارانش فرمود : «الا اخبرك بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه» : آيا ريشه و شاخه و بلندترين قله اسلام را به تو معرفى كنم ؟ .راوى عرض كرد بفرمائيد : فدايت شوم . فرمود :« اما اصله الصلوة ، و فرعه الزكاة ، و ذروة سنامه الجهاد ! »: ريشه اش نماز است و شاخه اش زكات ، و قله مرتفع آن جهاد است . سپس افزود : اگر بخواهى تمام ابواب خير را به تو معرفى كنم . راوى مى گويد : بفرمائيد فدايت شوم . امام فرمود :« الصوم جنة ، و الصدقة تذهب بالخطيئة ، و قيام الرجل فى جوف الليل بذكر الله ، ثم قرأ تتجافى جنوبهم عن المضاجع» : روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو كننده گناه است ، و بر خاستن انسان در دل شب او را به ياد خدا مى اندازد ، سپس آيه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوت فرمود . در تفسير مجمع البيان از معاذ بن جبل چنين نقل شده كه در غزوه تبوك در خدمت رسولخدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) بودم ، گرما همه را سخت ناراحت كرده بود و هر كس به گوشه اى پناه مى برد ، ناگهان ديدم كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از همه به من نزديكتر است ، خدمتش رفتم عرض كردم : اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) ! عملى به من بياموز كه مرا وارد بهشت كند ، و از آتش دوزخ دور سازد .


فرمود : سؤال بزرگى كردى ، اما پاسخ آن براى كسى كه خدا بر او آسان كرده است مشكل نيست سپس افزود : «تعبد الله و لا تشرك به شيئا و تقيم الصلوة المكتوبة و تؤدى الزكوة المفروضة و تصوم شهر رمضان »: خدا را پرستش كن و چيزى را شريك او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زكات واجب - حق مستمندان - را اداء كن و ماه رمضان را روزه بگير . بعد فرمود : و اگر بخواهى از ابواب خيرات به تو خبر مى دهم عرض كردم اى پيامبر بفرمائيد فرمود :« الصوم جنة من النار و الصدقه تكفر الخطيئه و قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله ثم قرأ هذه الايه تتجافى جنوبهم عن المضاجع »: روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا كفاره گناهان است ، و قيام انسان در دل شب براى خشنودى خدا .


سپس آيه تتجافى جنوبهم را قرائت فرمود . خداوند در جای دیگر می فرماید:«فَإِذَا قَضيْتُمُ الصلَوةَ فَاذْكرُوا اللَّهَ قِيَماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكمْ فَإِذَا اطمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ كانَت عَلى الْمُؤْمِنِينَ كِتَباً مَّوْقُوتاً(نساء،103) و هنگامى كه نماز(نماز خوف) را به پايان رسانيديد خدا را ياد كنيد در حال ايستادن و نشستن و به هنگامى كه به پهلو خوابيده ايد ، و هر گاه آرامش يافتيد، نماز را ( به صورت معمول ) انجام دهيد ، زيرا نماز وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است . منظور از ياد خدا در حال قيام و قعود و بر پهلو خوابيدن ، ممكن است همان حالات استراحت در فاصله هائى كه در ميدان جنگ واقع مى شود باشد و نيز ممكن است به معنى حالات مختلف جنگى كه سربازان گاهى در حال ايستادن و زمانى نشستن و زمانى به پهلو خوابيدن ، سلاحهاى مختلف جنگى از جمله وسيله تيراندازى را بكار مى برند ، بوده باشد . آيه فوق در حقيقت اشاره به يك دستور مهم اسلامى است ، كه معنى نماز خواندن در اوقات معين اين نيست كه در ساير حالات انسان از خدا غافل بماند بلكه ، نماز يك دستور انضباطى است كه روح توجه به پروردگار را در انسان زنده مى كند و ميتواند در فواصل نمازها خدا را به خاطر داشته باشد خواه در ميدان جنگ باشد و خواه در غير ميدان جنگ .

 

آیه ۳۹ سوره مبارکه فتح درباره نماز


بسم الله الرحمن الرحیم

 

محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود ذلک مثلهم فی التورایه و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فارزه فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغظ بهم الکفار وعد الله الذین امنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و اجرا عظیما

 

سوره مبارکه فتح/ آیه ۳۹

 

ترجمه:

 

محمد پیامبر الهی است و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیر و با خودشان مهربانند؛ آنان را راکع و ساجد ببینی که در طلب بخشش و خشنودی خداوندند؛ نشانه آنان در چهره هایشان از اثر سجود (آشکار) است؛ و این است توصیف آنان در تورات؛ و نیز توصیف آنان در انجیل، همانند نهالی که جوانه اش را برآورد، و آن را نیرومند سازد و ستبر گردد و بر ساقه هایش را بایستد، و کشاورزان را شاد و شگفت زده سازد، تا از دیدن ایشان کافران را به خشم آورد؛ خداوند به کسانی از ایشان که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است.

 

************************

 

کلمه رکع جمع راکع و کلمه سجد جمع ساجد است و مراد از اینکه فرمود مومنینی راکع و ساجد می بینی این است که مومنین نماز می خوانند. و کلمه تریهم استمرار را می رساند و حاصل معنای جمله این است که مومنین مستمرا نماز می خوانند. یبتغون از ابتغاء به معنی طلب کردن است.

 

معنای سیماهم فی وجوههم من اثر السجود این است که سجده پیروان حقیقی رسول، برای خدا، و تنها به منظور اظهار خشوع و ذلت در برابر اوست. این سجده در چهره آنان اثری بر جای گذاشته که همان سیمای خشوع برای خداست به طوری که هر کس ایشان را ببیند با آن سیما، ایشان را می شناسد.

برگرفته از تفسیر المیزان

 

غضب خدا در تاخیر نماز


 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 


النبی فی تعلیمه امیر المومنین ع اربعین حدیثا، قال:
و تقیم الصلوه بوضوء سائغ فی مواقیتها و لا توخرها فان فی تاخیرها من عله غضب عز و جل

 

 

 

 

در هنگامیکه حضرت رسول ص چهل حدیث به امیر المومنین ع تعلیم می داد فرمود:
و نماز را در وقتش بوضوی کامل و شاداب بر پا کن، و تاخیرش نینداز٫
زیرا در تاخیر انداختن نماز بدون علت خشم خدای عز و جل است چگونه مسلمانی که می خواهد با نمازش جلب رضای پروردگار کند، ولی با تاخیر و تنبلی و سستی در نماز موجبات خشم و غضب الهی را فراهم می نماید.

 

 


اعوذ بالله من غضب الجبار

 

آیه ۸۴ سوره مبارکه توبه درباره نماز



 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 

و لا تصل علی احد منهم مات ابدا و لا تقم علی قبره انهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون

 

 

 

 


سوره مبارکه توبه/ آیه ۸۴

 

 

 

 

ترجمه:

 

 

 

 

 و هرگز به هیچ یک از آنان (منافقان) هنگامی که در گذشت

نماز حضرت فاطمه(س)

نماز حضرت فاطمه(س)
در روایتى آمده است، حضرت زهرا(علیها السلام) دو رکعت نماز مى خواند که جبرئیل به وى آموخته بود.کیفیّت این نماز بدین گونه است که در رکعت اوّل بعد از حمد، صد مرتبه سوره «انّاانزلناه» و در رکعت دوم بعد از حمد، صد مرتبه سوره «توحید» مى خواند و پس از سلام این دعا رامى خواند:

سُبحانَ ذِى الْعِزِّ الشّامِخِ الْمُنیفِ، سُبْحانَ ذِى الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظیمِ،
منزه است (خداى) صاحب عزت بسیار بلند و مرتفع منزه است (خداى) صاحب جلال والاى بزرگ،
سُبحانَ ذِى الْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدیمِ، سُبحانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمالَ،
منزه است (خداى) صاحب فرمانروایى فاخر قدیم منزه است کسى که در بردارد خرّمى و زیبایى را
سُبحانَ مَنْ تَرَدّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ، سُبحانَ مَنْ یَرى اَثَرَ النَّمْلِ فِى الصَّفا،
منزه است آن که به رداى نور و وقار خود را آراسته منزه است آن که جاى پاى مور را در روى سنگ صاف ببیند
سُبحانَ مَنْ یَرى وَقْعَ الطَّیْرِ فِى الْهَواءِ، سُبحانَ مَنْ هُوَ هکَذ الا هکَذا غَیْرُهُ.(1)
منزه است آن که گذرگاه پرنده را در هوا ببیند منزه است آن که او این چنین است و دیگرى چنین نیست.
در روایت دیگرى آمده است که بعد از این نماز، تسبیح مشهور حضرت زهرا(علیها السلام) را که پس از هر نمازى مستحب است، بگوید و بعد از آن صد مرتبه صلوات بفرستد.(2)
1. همان مدرک، صفحه 180، حدیث 7.
2. همان مدرک، صفحه 181، حدیث 8.

 

 

امام باقر و نماز عشق بر سجده‌ گاه عبوديت

 

امام باقر و نماز عشق بر سجده‌گاه عبوديت
امام باقر و نماز عشق بر سجده‌ گاه عبوديت


نماز در ميان تمامي عبادات و مسايل معنوي و عرفاني از اهميت و ارزش بسياري برخوردار است، از اين رو تمامي انبيا، امامان و عارفان و عاشقان به اداي اين فريضه الهي اشاره و سفارش كرده‌اند. نماز در زندگي و حيات انسان به اندازه‌اي ارزش دارد كه اولياي الهي براي يك لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهي كه ممكن بود ديگران را هم به اين عبادت ملكوتي تشويق مي‌كردند.
امام محمد باقر (علیه السّلام) معروف به باقرالعلوم امام پنجم شيعيان نيز همانند ديگر معصومين در طول عمر پربركت خود همواره به ياد خدا مشغول بود، در زهد و فضل و تقوا و آشنايي با رموز قرآن و سنت و تفسير و احكام شرع سرآمد همگان بود. امام باقر (علیه السّلام) را از زاهدان بزرگ عالم اسلام خوانده‌اند به گونه‌اي كه ابو نعيم با عبارت "الحاضر الذاكر" و"الخاشع الصابر" از ايشان ياد كرده است.
عطار نيشابوري كتاب تذكره الاولياء خود را با ياد اين امام خاتمه داده و به پيروي از هجويري از آن حضرت به "برهان ارباب مشاهدت" و "امام اولاد نبي" و "گزيده نسل علي" تعبير كرده است. علاوه بر زهد عملي، بيانات آن حضرت در تفسير الفاظي چون عبادت، محبت، غنا، تقوا، توكل و دنيا راهگشاي كساني بوده كه دين را از وجهه معنوي و عرفاني مي‌نگريسته‌اند.
كليني از امام صادق (علیه السّلام) نقل كرده است كه فرمود: "پدرم همواره ذكر خدا مي‌گفت و افراد خانواده خود را هم به اين كار سفارش مي‌كرد."
در روايتي از ابي ايوب پيرامون كيفيت نماز امام باقر (علیه السّلام) و امام جعفر صادق (علیه السّلام) آمده است: "هنگامي كه امام باقر (علیه السّلام) و امام صادق (علیه السّلام) به نماز مي‌ايستادند، رنگ صورت مباركشان گاهي قرمز مي‌شد، و گاهي زرد مي‌گشت و، مثل اين كه اين دو بزرگوار با كسي كه با چشم او را مي‌بينند مناجات مي‌كردند.
بسياري از بزرگان از جمله علامه مجلسي نقل كرده‌اند كه در سفر حج امام باقر (علیه السّلام) را ديدند كه غسل كرد و با پاي برهنه وارد منطقه حرم شد، چون به مسجد الحرام رسيد، به كعبه نگريست و با صداي بلند گريه كرد.آنگاه طواف كرد و بعد از نماز سربه سجده نهاد، هنگامي كه سر از زمين برداشت محل سجده از بسياري اشك مرطوب شده بود.
همچنين نقل شده است كه امام باقر (علیه السّلام) در شبانه روز صد و پنجاه ركعت نماز مي‌گزارد، و از امام صادق (علیه السّلام) روايت شده است كه پدرش را بنابر وصيت خود او، در جامه‌اي كه هنگام نماز بر تن مي‌كرد به خاك سپردند.
آن امام بزرگوار از خوف خدا بسيار مي‌گريست و هنگام مشكلات اهل بيت را جمع مي‌كرد و با هم به ذكر و استغفار مي‌پرداختند.
با وجود اين كه نماز به كساني واجب است كه به سن تكليف رسيده باشند، اما به دليل اهميت و ارزش آن، امامان همواره سفارش مي‌كردند كه كودكان خود را از سنين شش و هفت سالگي به اداي اين فريضه معنوي تشويق كنيد.
در وسايل الشيعه پيرامون اين مساله آمده است كه: معاويه بن وهب از امام باقر(علیه السّلام)مي‌پرسد: درچه زماني كودكان خود را متوجه نماز كنيم؟ حضرت مي فرمايد: در هفت و شش سالگي. در جاي ديگر ازاين كتاب نيز اشاره شده است: محمد بن مسلم كه از ياران بي نظير امامان است، از امام باقر يا امام صادق (علیه السّلام) مي‌پرسد: كودك در چه زماني نماز بخواند؟ حضرت مي‌فرمايد: وقتي كه نماز را بفهمد.
عرضه مي‌دارد: چه زماني مي‌فهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد؟ امام مي‌فرمايد: در شش سالگي. حلبي از راويان بزرگوار شيعه از امام صادق (علیه السّلام) نقل مي‌كند كه حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه السّلام) روايت مي‌كنند كه ما فرزندانمان را در سن پنج سالگي به نماز امر مي‌كنيم، پس شما آنان را به وقت هفت سالگي به دنياي نماز حركت دهيد.
در روايات بسياري اشاره شده كه امامان معصوم همواره انسان‌ها را از سبك شمردن نماز برحذر داشته‌اند،امام باقر(علیه السّلام) دراين‌باره مي‌فرمايد: "نمازت را سبك مشمار، به حقيقت كه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به وقت مرگش فرمود: هركس نماز را سبك انگارد از من نيست، هر كس شراب بنوشد از من نيست ، و الله قسم كنار كوثر بر من وارد نمي‌شود."
همچنين از امام باقر (علیه السّلام) روايت شده كه فرمودند: "نماز موجب استواري اخلاص و دوري از كبر است."
آن حضرت در جاي ديگر مي‌فرمايد: "شيعه ما تنها كسي است كه تقوا پيشه و مطيع خداوند باشد."
امام باقر (علیه السّلام) در خصوص ذكر و ياد خدا مي‌فرمايد: "گويا مومنان همان فقيهان (فرزانگان دين فهم) واهل انديشيدن وپندگرفتن هستند.شنيده‌هاي دنيوي ، گوش آنها را از (شنيدن) ياد خدا كر نمي‌كند و زرق و برق دنيا چشم آنان را از ياد خدا كور نمي‌گرداند.
امام باقر (علیه السّلام) همچنين فرمود: "با بسياري ذكر در خلوت ، به دل نرمي نايل شو."
امام باقر (علیه السّلام) همواره مومنان را به اداي نماز در اول وقت سفارش كرده و مي‌فرمودند: "بدان كه اول وقت هميشه بهتر است پس تا جايي كه مي‌تواني به كار خير بشتاب محبوبترين كارها نزد خداي عز و جل كاري است كه بنده بر آن مداومت ورزد گر چه اندك باشد."
نمازنخستين چيزي است كه روز قيامت درباره‌اش سئوال مي‌شود امام باقر(علیه السّلام) در اين‌باره مي‌فرمايد: "نخستين چيزي كه بنده براي آن حسابرسي مي‌شود نماز است اگر پذيرفته شد ساير اعمالش هم پذيرفته مي‌شود."
در وسايل الشيعه به نقل از امام باقر (علیه السّلام) درباره آداب نماز آمده است كه فرمودند: "هر مومني محافظت برنمازش نمايد، و او را در وقتش به جا آورد از انسان‌هاي غافل شمرده نمي‌شود."
منبع:
http://www.bashgah.net

 

 

امام حسن (علیه السلام) و نماز

امام حسن (علیه السلام) و نماز
امام حسن

در مناقب ابن شهر آشوب و روضة الواعظین روایت شده است كه امام حسن ـ علیه السّلام‌ ـ هر گاه وضو می ساخت، بندهای بدنش می لرزید، و رنگ مباركش زرد می گشت سبب این حال را از آن حضرات پرسیدند فرمود: سزاوار است بر كسی كه می خواهد نزد ربّ العرش به بندگی بایستد آن كه رنگش زرد گردد و لرزه بر اندامش افتد. چون به مسجد می رفت وقتی كه نزد در می رسید سر را به سوی آسمان بلند می كرد، و می گفت:«الهی ضیفك ببابك یا محسن قد اتیك المسیء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندك یا كریم»، یعنی: ای خدای من، این مهمان تو است كه بدرگاه تو ایستاده، ای خداوند نیكوكار بنزد تو آمده بنده تبه كار، پس درگذر از كارهای زشت و ناستوده من، به نیكیهای خود ای كریم[1].

ای خدای من، این مهمان تو است كه بدرگاه تو ایستاده، ای خداوند نیكوكار بنزد تو آمده بنده تبه كار، پس درگذر از كارهای زشت و ناستوده من، به نیكیهای خود ای كریم

لباس نمازگزار در كلام امام مجتبی(علیه السّلام):

هر گاه امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ می خواست نماز بخواند، زیباترین لباس خود را می پوشیدند. شخصی پرسید ای فرزند رسول خدا!! چرا زیباترین لباس خود را در نماز می پوشی؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:«انّ الله جمیلٌ یحبُ الجمال، فاتجمّل لِربّی، و هو یقول:«خذوا زینتكم عند كلّ مسجد» فاحبّ ن البس اجود ثیابی»، یعنی: خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد، و به همین جهت من لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم می پوشم، كه او می فرماید: زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید[2]. پس به همین علّت دوست دارم، كه زیباترین لباسم را«هنگام نماز» بپوشم[3].


پی نوشت‌ها:

[1] . منتهی الآمال/ ج 1/ باب چهارم/ فصل دوم/ ص 161.

[2] . سوره اعراف(7)/ 31.

[3] . تفسیر عیّاشی/ ج 2/ 14، طبق نقل از، بحارالانوار/ ج 83/ 175.

منبع:سایت اندیشه قم

 


جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و گفت:« ای محمد، به پا خیز و برای نماز وضو بگیر.»
او که همراه خود از آسمان آبی آورده بود، شیوه ی وضو گرفتن را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این‌گونه آموزش داد:
ابتدا صورت و دست‌ها را از آرنج شست‌وشو می‌دهی، سپس جلو سر و سپس دو پا را مسح می‌کنی.

 

منابع

وسائل الشیعه، ج1، ص399، ح24

 

حکم پیامبر اکرم درباره تعداد رکعت های نماز

امام صادق علیه السلام فرمود:« خداوند نماز را بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به صورت دو رکعتی واجب کرد که مجموع آنها در شبانه‌روز ده رکعت می‌شد. پیامبر به هر نماز دو رکعتی، دو رکعت و به نماز مغرب، یک رکعت اضافه کرد. خداوند نیز این حکم را تأیید فرمود و از آن پس بر مسلمانان 17 رکعت نماز روزانه واجب شد.»

 

منبع

 

وسائل الشیعه، ج4، ص45 --- الکافی

 

نماز ظهر، اولین نماز پیامبر اکرم

امام باقر علیه السلام فرمود:« در هر شبانه روز بر مسلمانان پنج نماز واجب است (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء)؛ و اولین نمازی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر پا داشت، نماز ظهر بود..»

 

منبع

وسائل الشیعه، ج4، ص11

 

نماز حضرت محمد(ص) و امام علي(ع) چگونه بود؟

در ابتدا گفتني است بنا بر شواهد تاريخي حتمي كه در ادامه مطالب به آن اشاره مي شود، دست بسته نماز خواندن براساس سنت پيامبر(ص) نبوده و از زمان خليفه دوم شروع شده است.
و اما درباره روش عبادت، بايد دانست شخصيتي مانند پيامبر(ص) بهتر از ديگران مي دانسته كه چه روشي مناسب تر است. علاوه بر اينكه در اين گونه موارد مهم حتي خود پيامبر(ص) به تعليم الهي و از طريق جبرئيل امين روش وضو و نماز را فرا مي گرفته است و در حقيقت براي عبادت واقعي بايد از جهت شكل و محتوا تابع بود.
جهت توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
در رابطه با اختلاف شيعه و اهل سنت در مورد وضو، نماز و سجده بر مهر، توجهتان را به مطالب زير جلب مي نماييم:
در ابتدا ذكر يك مطلب به عنوان مقدمه و به صورت كلي لازم است : به اعتقاد شيعه اماميه , هيچ كس جز نبي اكرم (ص ) حق تشريع , تفسير و تبيين احكام الهي را ندارد. پيامبر اكرم (ص ) از طريق اتصال به منبع غيب , از احكام الهي مطلع مي شدند و مأمور به تبليغ اين احكام بودند. پس از پيامبر اسلام طبق نص و تصريح ايشان , ائمه (ع ) براي تبيين احكام الهي (و نه تشريع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حديث مورد اتفاق جميع فرق مسلمين : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شيء گرانبها ميان شما باقي مي گذارم : كتاب خدا و اهل بيتم , مادامي كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد».
اگر ائمه (ع ) حكمي يا كيفيت عملي را بيان مي كنند, صرفا بيان حكم الهي و نحوه عمل و سيره رسول اكرم (ص ) است و از پيش خود چيزي را تشريع نمي كنند. منشأ پيدايش برخي تفاوت ها در كيفيت نماز و وضو، به دو عامل اساسي برمي گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پيامبر اكرم (ص ) و پيدايش سؤالات جديد: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسي به كسي كه مبين حكم الهي بود به سر رسيد. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبي اكرم و پيدايش مسائل و سؤالات جديدي در زمينه هاي مختلف (از جمله در زمينه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - كه راه دسترسي به بيانگر حكم الهي را بسته مي ديدند - براي يافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سليقه خود به پاسخ آنها پرداختند.
اما از ديدگاه شيعه، ائمه معصومين , مفسر و بيانگر حكم الهي بعد از نبي اكرم و بنا به سفارش ايشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبي اكرم , نيز دسترسي به مبين و مفسر احكام الهي داشتند و ائمه (ع ), آنچه را كه حكم الهي بود تبيين مي كردند; مثلا در مسائلي چون : آيا مي توان با كفش نماز خواند؟ آيا اگر بر روي زمين و محل سجده نمازگزار, چيزي غير از اجزاي زمين (مثل فرش ) فاصله شود, مي توان بر آن سجده كرد يا نه ؟ آيا خواندن سوره هايي كه سجده واجب دارد در قرائت نماز جايز است و..., در حالي كه اهل سنت در اين امور به فهم و رأي خود استناد كرده اند.
2- تغييرات و تشريعاتي كه از سوي خلفا, پس از رحلت رسول اكرم (ص ) صورت گرفت - مانند مسأله تكتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما از زمان عمر خليفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتي اسيران فارس را نزد وي آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ايستادند. وي علت اين عمر را جويا شد, گفتند ما مقابل اميران و بزرگان خود به جهت احترام اين گونه مي ايستيم . عمر از اين نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز اين گونه بايستيم V}(مستند العروه الوثقي , آيت الله خويي , ج 4, ص 445 - جواهرالكلام , ج 11, ص 19).{V
در مسأله وضو آمده است كه وضوي همه ي مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدي داشته و مانند وضوي كنوني شيعه بوده است . اين مسأله با آيه قرآن نيز تطبيق دارد كه مي فرمايد: «وامسحوا برؤوسكم و ارجلكم» V}(مائده , آيه 6){V
در اين آيه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالي كه اهل تسنن پاها را مي شويند, علت تغيير وضو اين بود كه عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگي وضوي پيامبر گرفتار ترديد شد, او سپس وضوي پيامبر را به شكلي كه اكنون در ميان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. اين قضيه مورد مخالفت بسياري از صحابه پيامبر واقع شد, لكن حكومت اموي بنا به اغراض سياسي در نقاط مختلف اسلامي شيوه عثمان را تبليغ كردند و شرايطي به وجود آوردند كه برخي از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاكم را نداشت و در نتيجه اين گونه وضو گرفتن رواج يافت .
براي آگاهي بيشتر ر . ك : وضوء النبي من خلال ملابسات التشريع , علي الشهرستاني , نشر مشعر.
در باره استفاده از مهر بايد گفت:
اولاً: بنا بر روايات بسيارى - كه شيعه و سنى نقل نموده‏اند - پيامبر(ص) بر خاك سجده مى‏كردند و در تابستان كه بر اثر هواى عربستان خاك و ماسه‏هاى كف مسجد النبى(ص) بسيار گرم و سوزان مى‏شد، بر حصير سجده مى‏كردند.
ثانيا: عبادت توقيفى است و در اجزا و شرايط آن بايد براساس قول و فعل شارع عمل كرد؛ چنان كه خود پيامبر(ص) نيز فرموده‏اند: «صلّوا كما رأيتمونى اصلى؛ همانطور كه مى‏بينيد من نماز مى‏خوانم، شما نيز نماز بخوانيد». بنابراين از نظر فقهى بر غير آنچه كه پيامبر(ص) بر آن سجده كرده‏اند، سجده جايز نيست.
ثالثا: اساس سجده، بريدن از دنيا و متعلقات آن و خضوع و خشوع كامل در پيشگاه خدا است و در روايت است كه انسان به خوردنى‏ها و پوشيدنى‏هاى خود تعلق بسيار دارد. پس بر اين گونه امور سجده روا نيست و جبهه برخاك ساييدن بيشترين كرنش و تواضع و دورى جستن از تعيّنات و تعلقات را در پى دارد.
رابعا: مهر نزد شيعه موضوعيت ندارد؛ بلكه ملاك همان سجده بر خاك است و مهر وسيله‏اى است كه سجده بر خاك را در هر جا و هر مكان سهل و آسان مى‏سازد.
خامسا: عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نيز سجده بر خاك را تأكيد كرده‏اند؛ هم‏چنان كه امام‏محمد غزالى در كتاب «احياءالعلوم» بر اين مسأله انگشت نهاده است. بنابراين مخالفت برخى از اهل سنت با اين مسأله، از روى ناآگاهى و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهى و عالمان برجسته اهل سنت نيز سجده بر خاك افضل است و اگر اشكالى هست در اين است كه چرا برخلاف سنت پيامبر(ص) اهل سنت بر هر چيزى حتى فرش و... سجده مى‏كنند.
خلاصه کلام آن که شيعه با اعتقاد به ولايت و وصايت ائمه هدي(ع) معتقد است که احکام فقهي مربوط به هر بخشي از زندگي از جمله نماز و وضو با هدايت اهل بيت معصوم رسول گرامي(ع) همان است که تاکنون باقي مانده است، اين مطلب را منابع اهل سنت هم تأييد مي کند.
به عنوان مثال ، حذف «حي علي خير العمل» در اذان صبح، دست بستن در حال قيام و قرائت نماز و يا تحريم ازدواج موقت، از اموري که اهل سنت هم قبول دارند که برخلاف سنت رسول خدا(ص) در عصر خلافت خليفه دوم (عمر) و با سليقه او به وجود آمده است. از اين رو بايد گفت، اهل سنت به دليل پشت کردن به امامت امير مؤمنان و فرزندان معصومين(ع) دچار تحريفات جدي در امر عقيده و عمل اسلامي شده اند که در جاي خود براي اهل تحقيق روشن و آشکار است. در اين باره مطالعه کتاب 11 جلدي الغدير مرحوم علامه اميني و يا کتاب «المراجعات» مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدين که به فارسي هم برگردانده شده است (ترجمه محمد جعفر امامي) مفيد خواهد بود.
در پايان به اين مطلب اشاره مي کنيم که پيامبر اسلام مهر خاصي داشت و بر آن سجده مي کرد و آن را خمره مي ناميدند . اين مطلب را اهل سنت در کتابهاي معتبر خود آورده اند .(1)
-------------------
1- به مسند احمد ج 1 ص 303، 309 ،358 ، 369 مراجعه کنيد .

 

پیش فرض چگونگی نماز پیامبر بر مومن و منافق

فيض کاشاني (ره) در تفسير «صافي» گفته است : رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم بسيار با حيا و کريم بود همچنانکه خداوند عزوجل گويد: فيستحيي منکم والله لا يستحيي من الحق. «پس پيغمبر از شما حيا مي کند؛ و خداوند از حق حيا نمي‏کند.» و ناپسند داشت که مردي از أصحاب اوست و اظهار ايمان مي‏کند؛ مفتضح و رسوا شود؛ فلهذا دعا بر عليه منافقين مي‏کرد و به طور توريه نشان مي‏داد که من دعا بر له آنها نموده‏ام. و اين معناي گفتار اوست که به عمر مي‏گويد: تو ما را نديدي که بر جنازه او نمازي بخوانيم؛ و يا بر قبر او وقوفي نمائيم! و همچنين معناي گفتار او در حديثي قمي: مرا مخير کرده‏اند: و من اختيار استغفار را نموده‏ام. و در کتاب «کافي» از حضرت صادق عليه‏السلام روايت مي‏کند که رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم بر جماعتي در نماز ميت پنج تکبير مي‏گفتند؛ و بر جماعت ديگري چهار تکبير. چون بر جنازه‏اي چهار تکبير مي‏گفتند آن جنازه متهم بود يعني به نفاق. و نيز در کتاب «کافي» و «تفسير عياشي» از حضرت صادق عليه‏السلام روايت است که: چون رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم بر جنازه‏اي نماز مي‏خواندند؛ تکبير مي‏گفتند؛ و پس از آن شهادتين را مي‏گفتند؛ و سپس تکبير مي‏گفتند و بر پيامبران درود و صلوات مي‏فرستادند؛ و پس از آن تکبير مي گفتند و براي مومنين دعا مي‏کردند؛ و سپس تکبير چهارم را مي‏گفتند و دعا براي اين ميت مي‏نمودند؛ و پس از آن تکبير مي‏گفتند و از نماز منصرف مي‏شدند. و چون خداوند او را از دعاي بر منافقين منع کرد؛ وقتي که مي‏خواستند بر منافقي نماز بخوانند، تکبير و تشهد مي‏گفتند؛ و پس از آن تکبير گفته و صلوات بر پيغمبران مي‏فرستادند؛ و سپس تکبير گفته و دعا براي مؤمنين مي‏نمودند؛ و پس از آن تکبير چهارم را گفته، و از نماز منصرف مي‏شدند و دعا براي ميت نمي‏نمودند.

 

نمونه هایی از حالت عرفانی پیامبر(ص) و ائمه(ع) در نماز

 

 

1- عایشه همسر پیامبر(ص) می گوید: پیامبر با ما در سخن بود و ما نیز با وی ولی همین که وقت نماز فرا می­رسید گویا ما را نمی­شناخت و ما نیز او را نمی­شناختیم، شبی حضرت از رختخواب برخاست و مشغول مناجات شد. تا نزدیک صبح،عبادت کرد و پس از آن گریه­های سختی سرداد. به حضرت عرض کردم: چرا خودت را به زحمت می­افکنی در حالیکه خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است؟ حضرت فرمود به پاس این همه نعمت، بنده شکر گزاری نباشم.[i]

 

 

2-     پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله هنگامی که به نماز می ایستاد، چهره مبارکش از خوف خدا برافروخته می شد و بدن مبارکش هم چون جامه ای که در معرض باد است، تکان می خورد.[ii]

 

 

3- حضرت علی علیه السلام به هنگام نماز، رنگ و رخسارش تغییر کرد و بدن مبارکش به لرزه می افتاد و می فرمود: وقت ادای امانتی است که خداوند آنرا به آسمانها و زمین و کوهها عرضه نموده ولی آنها از قبول آن خودداری کردند و انسان آن را قبول کرد و حال آن که من ضعیف هستم و نمی­دانم خوب می­توان آن امانت را ادا کنم یا خیر.»[iii]

4- علی علیه السلام هنگام وضو گرفتن، لرزش خفیفی وجود مبارکش را فرا می گرفت و چون در محراب عبادت می­ایستاد، رعشه بر اندامش می­افتاد و از خوف عظمت الهی، اشک چشمانش بر محاسنش جاری می شد. سجده های حضرت طولانی بود و سجده گاهش از اشک چشم، مرطوب.

 

 

5- حضرت فاطمه سلام الله علیها هنگامی که به عبادت می­ایستاد، بدنش از ترس مقام خداوند می­لرزید و با تمام وجود به عبادت روی می­آورد و موجب فخر خداوند بر فرشتگان بود، نقل است که حضرت از خوف خداوند در نماز نفس نفس می­زد.[iv]

6- ابوحمزه ثمالی می­گوید: امام سجاد علیه السلام مشغول نماز بود، در حین نماز ردای آن حضرت از شانه­اش افتاد اما ایشان آنرا مرتب نکرد، بعد از نماز از ایشان پرسیدم که چرا نسبت به افتادن ردایتان بی توجه بودید؟

 

 

 حضرت فرمودند: «آیا می­دانی در محضر که بودم؟ همانا از بنده، نمازی قبول نشود مگر آنچه در آن توجه کامل به خدا داشته باشد. گفتم: «در اینصورت ما هلاک شده­ایم (نمازهایمان باطل است)؟!» حضرت فرمود: «خداوند، نقصان نمازهایتان را با نافله جبران می­کند.»[v]

 

 

7- امام سجاد علیه السلام همین که در نماز به جمله «مالک یوم الدین» می رسید، آن قدر تکرار می کرد که بیننده خیال می کرد ایشان در آستانه جان دادن قرار گرفته است، حضرت در سجده، غرق می شد.[vi]

 

 

8- هرگاه امام حسین علیه السلام وضو می­گرفت، رنگ چهره اش تغییر می­کرد. به ایشان عرض کردند: «چرا چنین حالتی به شما دست می­دهد؟» حضرت فرمود:«سزاوار است بر آن کسی که می­خواهد بر خداوند وارد شود که حالش چنین باشد!»[vii]

 

 

9- احمد بن عبد الله از پدرش نقل می­کند که بر فضل بن ربیع وارد شدم در حالیکه وی بر جایی بلند نشسته بود. همین که مرا دید، گفت: «درون این اتاق چه می­بینی؟» گفتم: «پیراهنی است در وسط اتاق» گفت: «خوب نگاه گن!» گفتم:« گویا مردی است که به سجده رفته ...» گفت: «آیا او را می­شناسی؟ او موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان است. من در روز و شب مراقب او هستم و در تمام اوقات، وی را چنین دیدم که پس از به جا آوردن نماز صبح، مشغول تسبیح می­شود تا آنکه خورشید طلوع نماید. سپس به سجده می­رود و در سجده می­ماند تا زوال خورشید. پس از نماز عشا، افطار می­کند و تجدید وضو می­نماید و به سجده می­رود. او تا سپیده صبح سرگرم عبادت است.[viii]

10-  به عنوان حسن ختام، حدیثی از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف درباره نماز نقل می­کنیم. ایشان می­فرمایند: «هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی­ساید. پس نماز بگذارید و بینی شیطان را به خاک بمالید!»[ix]



 

 

[i]بحار الانوار ج 81، ص 263

 

 

[ii]همان ج ،84 ص 248

 

 

[iii]همان ج 81،  ص 248

 

 

[iv]همان ج 84، ص 285

 

 

[v]وسایل الشیعه ج 4، ص 688

 

 

[vi]بحار الانوار ج 84، ص 247

 

 

[vii]محجة البیضاء ج 1، ص 351

 

 

[viii]مناقب ج 4، ص 318

 

 

[ix]بحار الانوار ج 53 ص 182

 

 

 موارد مربوط:

عطر خوب یاس - نور افشانی هنگام نماز

مجلات - ماهنامه موعود جوان - شماره - 17 -  نماز در سیره امامان معصوم علیهم السلام

مجلات -ماهنامه کوثر - شماره - 3-  ورع و پارسایی پبامبر و اهل بیت(ع) - امام سجاد(ع) فضایل-کتاب: زندگی علی بن الحسین(ع) صفحه -139 - دکتر سید جعفر شهیدی

 



  • پاتوق سرگرمی
  • میهن صدا